آزادی !
ای پرنده ی زندانی
این باغ باژگون
بی نغمه های تو
دل در سرود خاکسار که بندد ؟
آزادی !
ای خموش تر از من
این خفتگان سنگدل تیره رای را
جز پرتو بهار صدایت
دیگر چه می تواند
بیداری آورد ؟
آزادی
ای گرفتار
با ما بگو ، بگوی
آخر کدام دست
افسون شعله ات را
بندیّ دود ساخت ؟
آزادی !
آزادی !
به به! چه تمپلیتت بهاری شده! :)