ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

بر لبه تیغ دیپلماسی

جدا این صدا و سیمای حکومتی پدیده ایست در عرصه رسانه . الان که داشتم اخبار 21 شبکه یک رو نگاه می کردم فکر می کردم که بر حسب اتفاق اگر یک مرجعی تصمیم بگیرد بر مبنای اصول حرفه ای به این تشکیلات نمره دهد چه نمره ای خو اهد گرفت .الان قریب  یکسال است که این دستگاه تمام امکانات خود را به کار گرفته که بتواند بخشی از مردم را پشت سر سیاستهای دلخواه قرار دهد موفق یا غیر موفقش بماند ولی از هر ادبیاتی در این راستا استفاده کرده  از به زعم آنها رفراندوم هسته ای در 22 بهمن گرفته تا قیاس مساله هسته ای با ملی شدن صنعت نفت.

ساعاتی قبل پرونده هسته ای ایران به طور رسمی به شورای امنیت احاله شد.

کسانی که اندک آشنایی با نهادهای بین المللی دارند به خوبی واقفند که شورای امنیت قدرتمند ترین بازوی  سازمان ملل متحد است. شورایی به لحاظ قدرت ما فوق تمام زیر مجموعه ها ؛ که تصمیماتش بی برو و برگرد  لازم الاجراست. اگر سیر پرونده هسته ای ایران را از ابتدا تا امشب مرور کنیم به سادگی در می یابیم که تمامی تلاشها تا قبل از این به  این دلیل بود که پرونده ایران به این بزنگاه بازگشت ناپذیر نرسد که رسید.

من به شخصه یقین دارم که حاکمان اسلامی  آنگونه که مدعیند رفتن یا نرفتن ایران به شورای امنیت برایشان بار ی به هر جهتی نیست و بخوبی می دانند که آنچه که امشب برای پرونده ایران روی داد به کرسی نشستن خواسته  پی گیرآمریکا بود  و اگر فرض را بر این بدانیم که این حلقه نیز حلقه ای مکمل بر اهداف ایالات متحده است؛ حکم چندان به مذاق حاکمان خوشایند نخواهد بود.هر چند این بازی ؛خزنده و آرام به مراحل هیجان انگیزی نزدیک می گردد ولی یک نکته بی تردید هزینه بزرگی برای رژیم در پی خواهد داشت و آن اینکه دستگاههای تبلیغی می کوشند که اینگونه تبلیغ کنند که دستگاههای بین المللی هر تصمیمی می خواهند بگیرند ؛بگیرند ما کار خودمان را خواهیم کرد و از آنجا که اراده ملت بر این است پس ما از هیچ چیز هراسی نداریم و تصمیمات آنها هم برای خودشان است .

من به واقع نمی دانم این که عوام ندانند که شورای امنیت تا چه اندازه قدرتمند است تا چه مدت به درازا خواهد کشید ؟ تا تحریم نفتی؟ تا تحریم واردات بنزین؟ تا تحریم دیپلماتیک؟.....آیا شورای امنیت تا به این اندازه بی اهمیت است که ادعا می شود. شکی نیست که از این پس سرعت رویداد ها بیشتر خواهد شد و آن هنگام که اتو مبیل های مسافر کش که روزانه 50لیتر بنزین میسوزانند تا 10 هزار تومان عاید خانواده صاحبشان کنند به آهن قراضه هایی بی استفاده بدل شد چه پاسخی برای افکار عمومی خواهد ماند؟آیا بازهم خبرنگار ها را می توان به سطح شهر فرستاد تا آهنگ صدای خودرا مهربان کرده و جملات ادبی بسرایند و با مصاحبه شوندگان خوش و بش کنند ؟؟؟

قطار

«قطار خا طرا ت
در ذهنم حرکت کرده .
......من نگرانم .
در قلبم اگر بایستد
مرگ من حتمی است .»

ماهیگیر

ماهیگیر قلاب بینداز،

        ماهیهای این برکه آنچنان خسته اند که قلاب بی طعمه  نیز  برایشان

                                                                          گرفتنیست................

باران

باران آمد.

ولی هرگز مردی در باران نیامد.