ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

اندر حکایت وبلاگستان پارسی

چندی پیش چند خطی نوشته بودم پیرامون "زرد نویسی" در اینتر نت  خاصه از نوع ایرانی آن.امروز می خواهم نگاهی اجمالی بر انتشار خزعبلات در وبلاگستان فارسی بیندازم . تردیدی نیست که تجربه ی سالها سرکوب در میان قوم ایرانی، این طایفه بینوا را به آنجا کشانده که از هر مکان و جایگاهی به اظهار فضل پرداخته و اطرافیان را از افکار منور خویش بهره مند سازد. چند سال پیش که با قطار هفته ای دو بار  مسافرت می کردم کمتر پیش می آمد که بیست دقیقه پس از سوار شدن بحثی در نگیرد و گفتگویی گل نیندازد و جالب اینجا بود که همه کسانی که سکان بحث را به دست می گرفتند همیشه از یک نقطه آغاز می کردند(مثلا اسقاطی بودن قطار) و اغلب موقع پیاده شدن حکومت را عوض کرده بودند .نمی دانم این یک درد است یا یک پتانسیل ؟ این که ما این همه رهبر و اندیشمند داریم را می گویم.

 یک چیز را چندیست در میان وبلاگستان فارسی جستجو می کنم نه به عنوان یک تحقیق علمی بلکه به دلیل کنجکاوی شخصی: یک تبار شناسی یا آسیب شناسی از وبلاگ نویسی در جامعه امروز ایران

. می دانید که ایران در میان ممالک خاور میانه از لحاظ ضریب نفوذ اینتر نت در رتبه های آخر و از لحاظ میزان وبلاگ های شخصی در دنیا تقریبا رتبه نخست را داراست. تا چندی پیش گمان می کردم که این یک موفقیت است  برای جامعه جوان ایران که تا به اینجا رسیده که می تواند پلورالیزم را دست کم در اینترنت تجربه نماید .چندیست که گهگهاه که به اینترنت وارد می شوم به سراغ صفحات اول میزبانان وبلاگ فارسی همچون : پرشین بلاگ،بلاگفا،بلاگ اسکای،میهن بلاگو بلاگ اسپات می روم و از آنجا به صفحات به روز شده وبلاگهای فارسی زبان رهنمون می شوم .حجم بسیار بالایی از بلاگها ی فارسی (قریب 90%)  چیزی جز هرزنامه ها نیستند .صفحاتی که اغلب به انتشار مزخرفاتی همچون داستانهای بی سر و ته روزمره ، قطعاتی که به زعم نویسندگانشان ادبی و عاشقانه هستند ، لینکهای ابلهانه ای در مورد دوربین مخفی بازیگران و دختران و....، عکسهایی از اندام خانم جنیفر لوپز یا آنجلینا جلی ،یا صفحاتی که اغلب بیشتربه یک دفتر خاطرات گروه سنی الفمی ماندتا صفحه شخصی.وبلاگهایی که نگارنده شان می کوشد قطاعی از روزمره خود از عاشق شدن هر روزه اش در اتوبوس و مترو و خیابان تا یبوست و اجابت مزاجش و تا روابط جنیسش در دوران کودکی را برای مشتریانش منتشر نماید.نگاه به شمارنده ها و آمار بازید کنندگان این صفحات و میزان بالای کامنت های این صفحات نشان میدهد که قانون عرضه و تقاضا در اینتر نت هم مانند هر بازار دیگری حاکم است .دیروز با کلیک های پیاپی به بلاگی رسیدم که از هر نظر مفتضح بود یک صفحه بل بشو که علاوه بر بی محتوایی معنایی، از نقطه نظر زیبایی هم بسیار آزار دهنده بود حال آنکه تعداد بازدید های روزانه این صفحه بیش از 5 هزار نفر بود . واقعا می شد تصور کرد این جماعت ایرانی اینتر نت را هم به ابلهانه ترین روش بکارگیرند....

بیش از 75%درصد جمعیت ایران را جوانانی تشکیل داده اند که سنشان کمتر از 30 سال است .اگر به عنوان بازه مورد بررسی جمعیت بین 18 تا 30 سال را در نظر بگیریم ،ملغمه ای پیش روی ماست. نسلی که همه نوع موجودی در آن یافت می شود ولی کفه سنگین ترازو بی تردید به نفع لمپن هاست کسانی که همه چیز را در راستای امیال خود می خواهند ..جالب اینجاست که آنهافیوریتهای دوره ای دارند گاه کتاب هم می خوانند اگر در آن دوره کتاب خواندن (یا ژست آنرا داشتن) مد باشد .ازکتاب مردان مریخی و زنان ونوسی و طالع بینی گرفته تا شاملو و کوییلهو .دوره ای دغدغه شان گوشی موبایل بازی است ..گاه همگی گیتار و 3تار به دوش میاندازند...دوره ای چت ...دوره ای هم وبلاگ بازی. و دوره ای همه اینها با هم.

بررسی آسیب شناختی این نسل بی شک حرفه جامعه شناسان خبره است ولی به یک چیز می توان به عنوان دلیل پرداخت و آن این است که در تربیت این نسل تمام کوشش شد تا یک نسل بی هویت به بار آید که تا حد زیادی هم موفق بود یک جوان ایرانی در طول مدت زمان تحصیل خود از آموزش ابتدایی تا متوسطه ، هیچ آموزش قابلی در حوزه فرهنگ ،تاریخ، ادبیات،اجتماع ، مدنیت و حقوق نمی بیند از طرفی به دلیل سرکوبها و موانع در زمینه آزادیهای فردی می کوشد تریبونی برای خویش بیابد و چه تریبونی نافذ تر از اینترنت ؟ لمپنها در اینترنت هم مانند جاهای دیگر یکدیگر را به راحتی می یابند و مخاطب همدیگر می شوند و سکان اینتر نت ایرانی را به دست می گیرند ....شاید   نسل حاضر آنقدرها هم وحشت آور نباشد ولی شکی نیست نسلی که این دختران و پسران، پدران ومادران آنان خواهند بود نسلی به مراتب بی هویت تر و بی ریشه ترخواهد بود نسلی که قرار است این ویرانه را بسازد!

 پی نوشت: اگر می خواهید وبلاگی پر بیننده داشته باشید این پیوندها بسیار سودمند است:

تصاویر دوربین مخفی دختران فراری؛ دوربین مخفی از حمام زنانه ؛ هدیه تهرانی ؛ عکسهای مهناز افشار و گلزار لو رفت؛ عکسهای جنیفر لوپز‌؛ تصاویر از دختران خوشتیپ تهرانی و......

خواهزم حجابت برادرم نگاهت!

ایکاش کسی به فریاد این نسل می رسید ! ببینید نسل باید و نبایدها ، نسل آموزه های مذهبی ، نسل حجاب، نسل   ی که 3 دهه همه غرایز طبیعیش را مهار کردند!!  در خفای خود و در پستوی اتاق و در دنیای اینترنت چه چیز را می جوید !؟

این آمار، آماربیشترین جستجوی کلمات در اینتر نت ایران امروز است از بیم اینکه صفحه ام را ببندند بخش کوچکی از آمار ها که  به لحاظ اخلاقی امکان باز نوشت داشت را به صورت نمودار و عکس در آوردم  .

بوی عیدی بوی بمب

درک یک موضوع برای ذهن علیل من سخته ! اینکه چرا مسولین نظام تاکید می کنند ما نباید بمب داشته باشیم! آخه مگه بمب اتمی چه چیز بدی داره؟کجاش با موازین دین ما متعارضه؟ مگه پاکستان کشور مسلمان نیست؟ "عبدالقدیر خان" براشون "بمب الله "ساخت مثله ماه .بعدش هم عینه پیک موتوری برای هر کی زنگ می زد وسایل ساخت یه بمب رو روبان پیچ شده می فرستاد! حالا چه ایرادی داره ما یه بمب داشته باشیم؟ مگه کره شمالی بمب نداره؟ کسی جرات داره به آقای کیم ایل سونگ بگه چرا چشمات شهلا  نیست؟ یا چرا قدت اندازه یه نوشابس؟ بابا خداییش بمب خیلی چیز خوبیه . الان خارجیا می گن اینا  فوقش یه موشک شهاب 3 دارند که تو کلاهکش یا هواس یا آجیل مشکل گشا!درست مثله تخم مرغ شانسی .احتمالا هم  می گن اگه بخوان اورشلیم رو بزنن یهو موشکه ممکنه وسط خشتک" ابو مازن "فرود بیاد . ولی اگه یه بمب داشتیم که توش یه نیم کیلو اورانیمی ، پلوتونیمی یه چیز  پدر مادر داری  میریختیم  دیگه دنیا رو به کشک هم حساب نمی کردیم . آمریکا رو هم مثه بزغاله یه تفنگ میذاشتیم  پس کلش، می گفتیم بدو پدر سوخته !جل وپوستو جمع  کن برو همون جایی که بودی .....آی حال می داد ها!!!

حالا هر کی ( غیر از مجری اخبار ساعت 30/20 کانال 2 )تونست با این کلمات یه جمله با معنی اونم بدون فعل  بسازه یک کیلو شیرینی گل محمدی جایزه داره!

کیک زرد، دانشمند جوان، چرخه کامل سوخت، آبشار هسته ای ، اورانیم 5/3 %،حق مسلم ، خبر خوش،ذخایر محدود نفتی، اشک شوق، باشگاه هسته ای ، تحفه نطنز،عطر خوش استقلال  ، زنجیره انسانی ،بوی کاغذ رنگی!

چه مهربان مرا می نگری زن. آیا شویت در سفر است ؟

هوا خوش است
من از خورجینِ ماه
مشتی گندم و ترانه برداشته‌ام
تو هم برای پیراهنت
تکمه‌ی کوچکی از خوابِ ستاره بچین،
حیف است این همه حرف باشد وُ
از تو و ترانه و روشنایی نباشد!
باد شمال
همیشه از سمتِ شمال می‌وزد،
گول نخوری!

 

نمی دونم چند سال قبل بود….خیلی قبل…شاید 13 یا 14 ساله بودم .یه روز که از مدرسه بر می گشتم .تو همون کوچه تنگی که نزدیک مدرسه بود و منو می رسوند به خونه تودنیای خودم بودم، سرمو که آوردم بالا  دیدم یه دختر لاغر که یه چادر سیاه سرش کرده بود داره از روبرو م میاد  صورتش سفید بود عینهو برف هر کاری کردم نتونستم از صورتش چشم بردارم .چشم توی چشم شدیم .چشماش سیاه بود . یهو احساس کردم تمام خون بدنم جمع شد توی گوشام .داغ داغ.می خواستم بهش سلام کنم ولی جز چشمام هیچی در اختیارم نبود . از کنار همدیگه رد شدیم .کل ماجرا کمتر از 30 ثانیه بود.

یک هفته تموم یه ربع از مدرسه زودتر فرار می کردم که شاید دوباره از تو کوچه رد شه و ببینمش ولی هرگز دیگه ندیدمش .تا مدتها شبها سعی میکردم   به خاطر بیارمش .

دیشب خواب دیدم داره واسم شال گردن می بافه .

درس اول:حق

"خواست همگانی: نظریه ایست درباره ی رابطه فرد و دولت و بنیان دولت در برابر نظریه سنتی کهن  که منشا قدرت دولت را «حق الهی » می داند . به موجب این نظریه ،مبنای قدرت دولت خواست همگانی مردم است و در هر نظم سیاسی خواست همه ی شهر وندان می باید در بنیانگذاری آن دخالت داشته و بر آن ناظر می باشد.خواست همگانی [که در فارسی «اراده عمومی» نیز نامیده شد] کلیتی است تجزیه نا پذیر که در تصمیم های آن درست ، عقلی ، و مطابق مصالح همگان و مقدم و مسلط بر خواست یکایک شهر وندان است."

داریوش آشوری

دانشنامه سیاسی

 

نا آرامیهای اخیر فرانسه  که به فاصله کمتر از 6 ماه از آشوبهای شبانه پاریس روی می دهد وارد یکماهگی خود می شود . فرانسه پس از انقلاب کبیر خود که متفکرانی چون ژان ژاک روسو در آن نقشی محوری داشتند صاحب یکی از پر افتخار ترین و با ثبات ترین دمو کراسی های جهان است  .مردم فرانسه در تاریخ سده اخیر خود بر این نظریه که از دل هیچ انقلابی دموکراسی بیرون نمی آید خط باطل کشیدند و بر این اصل پای فشرده اند که اگر مردم یک کشور به آن سطح از آگاهی و شعور سیاسی دست یابند که قدرت حاکم را در تعارض با منافع خویش ببینند به یقین با هر ساز وکار ی و با هر ابزاری ، از اعتصاب و تظاهرات مسالمت آمیز گرفته تا انقلاب ، حاکمیت موجود را تا بازگشت از اعمال خواستهای منافی مطالبات مردم عقب می رانند.

تظاهرات فرانسه حامل یک پیغام روشن و آشکار است: خواست عمومی ورا و فرای هر قانون ، مصوبه  و مقامیست.

و مادامی که ملت یک قانون را به ضرر خود می دانند حتی به بهای از کار افتادن چرخهای عظیم اقتصادی همچون فرانسه ، روزها دست از کار می کشند تا از میوه ای که قرنها برای به چنگ آوردنشان تلاش کرده اند پاسداری کنند.

میوه ای به نام لیبرال دموکراسی. دوستی در پاریس چند روز پیش برایم می گفت که پلیس هرگز در بدترین شرایط هرگز به خود اجازه توسل به خشونت رانداد و دهها پلیس زخمی شد ند ولی به جز استفاده از فشار آب در شرایط بحرانی مجوز دیگری برای پلیس صادر نگردید.

امشب به مانند تمام روزهای قبل که صدا و سیما می کوشد   نا آرامیهای فرانسه را به نوعی آغازی بر فروپاشی اجتماعی ! غرب معرفی کند با آب و تاب به 3 میلیون شرکت کننده تظاهرات در خیابانهای فرانسه اشاره می کرد .ولی ایکاش این رسانه به علت این نا آرامیها هم اشاره می کرد و میگفت که که میلیونها تن به خیابانها ریخته اند تا از حقوق عده ای دفاع کنند که شاید تعدادشان از شمار تظاهر کنندگان کمتر باشد. قانون اشتغال در فرانسه که نخست وزیر و رییس جمهور فرانسه مصر به اجرای آن هستند ناظر به  حذف برخی مزایای تامین اجتماعی افراد شاغل زیر 26 سال است حال جالب اینجاست که میلیونهای جوان در همین بازه سنی و در سرزمین خودمان از داشتن حداقل شغل محرومند و برای تامین مخارج کمر شکن زندگی روزمره خود علیرغم داشتن تخصص ، به هر بیگاری تن داده و از حداقل حقوق محرومند . حقوق هر کارگر ایرانی 4000 تومان در روز معادل 4 دلار آمریکاست در حالیکه در کشورهای دیگر مزد هر کارگر به ازای هر ساعت کار معادل 10 الی 16 دلار است در ایران میلیونها کارگر به ناچار مشغول به کارهایی هستند که در آنها خطر مرگ حتمیست و کارفرمایان و پیمانکاران هرگز حتی کارگران را بیمه نمی کنند و همین حداقل دستمزد گاه ماهها به تاخیر می افتد .

شاید بهتر بود رسانه وطنی این را هم می گفت که در فرانسه اعتصاب 3 میلیونی درست به  همان اندازه قانونیست که در ایران انتخابات ریاست جمهوری.

و این را که در فرانسه هرگز هیچ کارگر و دانشجویی سالهای سال به اتهام شرکت در اعتصاب در زندان نمی ماند و دولت برای مذاکره و امتیاز دادن به تظاهر کنندگان التماس می کند.

شاید تصاویر ظاهر شده بر صفحه تلویزیونهای ما بخشی از واقعیات حاضر باشد ولی هرگز قطاعی از واقعیت، خود واقعیتِ کامل نیست . سانسور وقلب اطلاعات در عصر حاضر درست به همان اندازه ابلهانه است که پرده بر آفتاب کشیدن در تمام دورانها.

 

"دریا هنوزگرم است .           

دریا هنوزجاری ست .
دریا همیشه گرم،
دریا همیشه جاری خواهدبود .
"