ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

خانه ای باید

با سقفی حصیری ؛تیرهای ترک خورده

و دیوار سفید ؛ نه نه آبی

و عکس تو کنار تاقچه....نه نه کنار ....

این چه رویای قشنگیست

وقتی یک صندلی هم

برای نشستن نداریم

جهان را همین جا نگه دار پیاده می شوم.

" سیاره ی زمین
 پیوند می خورد
 با ماه
مریخ
با زهره
مشتری
و
 دست بلند و محتشم انسان
 یک روز
 خواهد رسید
تا کهکشان دور
 تا عمق کائنات
تا انفجار نور
دست بلند و محتشم انسان
اما
 کوتاه می شود
 هنگام دستگیری دست برادری !
"

هرروز که میومدم خونه یه پیرزن افغانی  سر راهم بود….با یه صورت چروکیده و نحیف . پریروز که برف می بارید  دیدم چادر رنگ پریدش خیس شده و پاهای لاغرشو جمع کرده تو بغلش . لرزش فکشو از سرما از دومتری می شد دید وجودش سراسر معنای درد بود.نمی دونم چرا ولی وقتی دیدمش سرم تیر کشید….قدمام رو تند کردم…امشب که می اومدم دیدم دم ایستگاه اتوبوس شلوغه ….یه عالمه پوله خرد و یه چادرمچاله که زیرش یه زن استخوناش از سرما ترکیده بود……

به کجا چنین شتابان؟

امروز داشتم به این فکر می کردم این تکنولوژی ممالک  استکباری چه تاثیر شگفت انگیزی بر روی ثواب و گناه و حسنه و قبیحه ما داشته. مثلا اوایل اسلام رو فکر کنید شهادت تعریفش این بود یه مسلمون بره به پیکار لشگر کفر و  یه تیری از چله کمونی یا یه شمشیری خنجری نیزه ای بخوره بهش و کشته بشه .کی فکرشو می کرد یه روز یه موجود غول پیکر پرنده هم عامل شهادت باشه.یا مثلا تمام وحشت دنیا از یه شی 500کیلویی باشه که از آسمون ولش می کنن و می تونه یه شهر و کن فیکون کنه. بمب اتمی که الان در دست   پاکستانه به بمب اسلامی معروفه! تنها بمب اتمی مسلمان!!!  جالبه مگه نه؟ احتمالا موقع ساختش عبدالقدیر خان  تو گوشش اشهدا... گفته..
چند روز پیش سوار یه ماشین مسافر کش شد بودم از اون پیکانای  دهه 40 که طرف تمام اتولشو  با ساب و بلند گو وووفر گلکاری  می کنه.خلاصه طرف پخشش رو روشن کرد اول  با کنترلش هی آهنگارو بالا پایین کرد تا مثلا آهنگ مورد نظرش رو پیدا کنه........ موسیقی دیجیتال با  و گیتار الکترونیک و درام و ....خلاصه دوبس دوبسی براه کرده بود که بیا و ببین القصه  جناب خواننده شروع به خوندن کرد...دیدیم بابا ایول طرف داره  اون لای لوی دیشدارا دیمبالا ذکر اهل بیت میگه ....یه جورایی طرف "دی جی مداحه "...ازراننده پرسیدم این شازده می خونه کیه گفت" بنیامینه".بعدش هم انگار فکر کرده بود من بیچاره از این ترکیب خیلی محضوض شدم ولومش رو 20 تا بالا برد...خیلی دلم میخواست اونقد سواد داشتم که بتونم یه پژوهش درست حسابی راجع به مدرنیسم وتقابل اون با دین بکنم یه چیزی که  توش موشکافانه میزان آسیب پذیری آموزه های مذهبی رو از دنیای مدرن با زبان آمار و ارقام بشه ذکر کرد.جامعه ما الان تو یه وضعیت منحصر بفرد ه .یه پارادوکس که توی همه زمینه های اجتماعی میشه رد پاش رو دید.به خصوص اونجا هایی که پدیده های سنتی و مذهبی به یک رگه مدرن برخورد می کنن( یا بالعکس؛) واقعیتهای جالبی رو می سازند . پدیده هایی که هیچوقت جرات پرداختن به ریشه هاش وجود نداشته.واقعا کی میتونست حتی تصورش رو بکنه که یه واقعیتی به نام "عاشوراپارتی"از دل بزرگترین مراسم عزاداری شیعه سر در بیاره؟اگه از هیاهوی رسانه ها و بوق و کرناهای های وطنی بگذریم - که ادعا می کنن ما جنبش علمی داریم و چه و چه ..-.و به رده بندیهای آماری و علمی استناد می کنیم در می یابیم که ما در دنیای امروز یک مصرف کننده بی هنربیشتر  نیستیم .مصرف کننده ای که برای مصرف داخلی گاه و بیگاه ادعا های پوچ و ماورایی می کند از اینروست که همواره به هر فراورده بیگانه به چشم مهاجم و جیز و اخ نگاه می کنیم وبه جای اونکه به تحسین این تمدنی بپردازیم که این چنین محصولی ساخته و سعی کنیم خود را به سر حد دنیای واقع گرا نزدیک کنیم همواره به دنبال منع و قدغن محصولات گریز ناپذیر تمدن بودیم ....ابلهانه ترین ؛ساده لوحانه ترین و محکوم به شکست ترین استراتژی ممکن. از این روست که گاه محصولات تمدن را آنچنان خنده آور در خدمت منافع خود می گیریم که هر شنونده و بیننده ای بیدرنگ به تمسخر وا داشته می شود....جالب اینجاست که نه تنها سر سختانه بر این سبیل استواریم بلکه هر روز پدیده ای متافیزیکی  و بس غریبتر از آستین بیرون می آوریم که بی شک دنیای علم وماده در تمام اعصار از توضیح آن عاجز خواهد بود....اما بد هم نیست دنیا هم نیاز به کمی تفریح دارد... اینطورنیست؟
   .      .. .  

آخر الزمان ما

داشتم پیوندهامو می دیدم به نوشته مهدی جامی برخورد کردم .به نظرم جالبه!بخونیدش!
در ضمن این
سایت هم سایته آماری خوبیه!ببینیدش.....هزار ماشالله همیشه تو نزول بلا پیشتازیم....

«زمانی بود که توپخانه عثمانی سپاه ایران صفوی را شگفت زده می کرد و نظم آن را به هم می ریخت و به شکست می کشانیدش. توپخانه نشانه آخرالزمان بود. چیزی بالاتر از آن نبود. دلها برای داشتن اش از خود کردن اش پر می کشید. شاهان صفوی برکشیدگان سپاه و نخبگان خود را گماشتند تا ملت شیعه هم از این اسلحه آتشین برخوردار شود.
دور زمانه چرخید و چرخید و آخرالزمان باز اول الزمان شد و همه چیز باز نو شد و دگرباره کهنه شد و سلاحهای نو آمد و ما باز عقب افتادیم و در جنگ ایران و روس باختیم و دل به دانش غربی و دارالفنون سپردیم. تا هواپیما آمد. و این دوره رضاشاه بود. بعد جت  آمد و جنگنده های نو به نو و ما دیگر باکی نداشتیم که این بار دل مان قرص بود به سرچشمه که نیاز ما را تکافو می کند. آلمان و فرانسه و بریتانیا و بعد هم آمریکا. ما دیگر نه امپراتوری بودیم و نه ادعایش را داشتیم. دیگران نیاز ما را تامین می کردند. آنها که امپراتوری بودند و اسمشان هم امپریالیست بود. ما فقط باید جوانان نخبه مان را می گذاشتیم درس بخوانند و در کشورهای آنها آموزش ببینند و برگردند و بین ما آقایی کنند و هواپیماهامان را ببرند و بیاورند.
دوباره آخرالزمان شد. انقلاب شد. دوباره یاد امپراتوری افتادیم و خدایگانی. اما بضاعت مان بیش از همان بندگان نبود که در عصر پهلوی بودیم. خدایگانی راه و رسم دیگر داشت. نیاموختیم. منبع تامین نیازمان را عوض کردیم و قرارداد استراتژیک با شوروی ها بستیم. اما ندانستیم که آنها هم امپراتوری شان رو به زوال است.
شوروی که افتاد دنیا هم عوض شد. ما هم عوض شده بودیم. مردم جهان هم همان نبودند که بودند. زودتر از همه نه روشنفکران که بن لادن فهمید.
نشانه تغییر اساسی 11 سپتامبر شد. 11 سپتامبر آخرالزمان عجیبی بود. نشانه اش هواپیما بود. این هواپیما مثل توپخانه ای بود که به جای پیروز کردن عثمانی و روس که صاحب ابزار بودند به ناکامی شان انجامیده باشد. توپی باشد که به روی خود شلیک کرده باشند.  
هواپیما در دست بن لادن به چه کار می آید؟ هواپیما برای او مسیر ختم جهان است. ایجاد آشوب بزرگ است. مقدمه قیامت است. او در نفی زنده است. چیزی را ایجاد نمی کند. چیزی را اختراع نمی کند. پیش نمی برد. وقتی هم می آموزد پشت هواپیما بنشیند همانقدر می آموزد که بتواند آن را بلند کند و به برج های نیویورک بکوبد. بیش از آن نیازی ندارد.
ما هنوز وارد عصر ماهواره و موشک نشده ایم. برای ما هواپیما
آخرین حد پیشرفت است. و رفتار ما با این آخرین حد پیشرفت نشان می دهد که امپراتوری مان چه محتوا و آینده ای دارد: ما هواپیما را قرض گرفته ایم از روی کاتالوگ اش با آن آشنا شده ایم یا حداکثر آن بچه های نخبه قدیمی را که در کشورهای امپریالیست درس خوانده بودند جلو انداخته ایم و از آنها یاد گرفته ایم. ما محصول دست دوم و مدل دست سوم هواپیما را استفاده می کنیم. فکر می کنیم این هم ماشینی است مثل پیکان. که می توانیم همه روده پوده اش را به هم بریزیم و سوار کنیم و همچنان پس از 30 سال در جاده ها برویم و بیاییم و تصادف کنیم و صافکاری کنیم. 
 ما امپراتورهایی بدون لباس ایم. هواپیما برای ما مثل سفینه ای است از کرات دیگر آمده برای مردم غارنشین. هواپیما نشانه عجز ماست. نشانه آخرالزمان ما. نشانه آشوب بزرگ ما. درست مثل نیروگاهی که نمی توانیم بدون کمک این و آن درست اش کنیم. و همان بهتر که نکنیم. وگرنه فردا نشانه دیگری برای آخرالزمان مان فراهم می کنیم: انفجار اتمی و آلودگی هسته ای.»

به همه توصیه می کنم برای تفرج و رفع خستگی روزانه هر شب اخبار شبانگاهی 21 تلویزیون گل و بلبلمون رو ببینید قول می دم بعد از مدتی افسردگیتون درمان بشه.

امشب اخبار با یک فضای نوستالژیک و حزن آور ناشی از سقوط هواپیمای "فالکان"شروع شد پس از این گزارش نوبت به انعکاس اخبار مربوط به سفر رییس جمهور به استان هرمزگان رسید گزارشی که در طی ان گزارشگر تمام تلاشش رو می کرد بتواند ادبیات خودمونی را بر گزارشش حاکم کند و تیریپ صمیمی بگیرد ( در همین راستابا راننده اتومبیل تلویزیون به خوش و بش پرداخته و خاطره تعریف می نمود)

این گزارشگر که به شدت "بچه مثبت" می نماید و به احتمال قریب دل همه دختران مومنه یواشکی برایش قنج می رود یک گزارش سراسر صمیمیت را از استقبال کودکان زلزله زده قشم ارایه می دهد.پس از آن چهره مجری اخبار  که مدهوش و محو در ژرفای گزارش است و به شدت سعی می کند وانمود کند که حواسش به دوربین نبوده

 نشان داده می شود وی   ادعا میکند :گزارشگر بی بی سی از تهران گزارش کرده که همه مردم ایران با تمام وجود ازتصمیم دولت مبنی بر آغاز تحقیقات هسته ای دفاع می کنند.

در ادامه و طی یک گزارش از سطح شهر :

(مرد-خیلی ریشدار-اورکت سبز): ما  خواهان  فنا وری صلح آمیز هسته ای هستیم و هیچ قدرتی نمی تواند در برابر اراده مرم ما ایستادگی کند.ما با ید تحقیقات خود را شروع کنیم و به جو سازیهای دشمنان توجه نکنیم.

مرد-یه کم ریشدار-پلیور خال خال پشمی):کشور ما نباید در زمینه های علمی از دیگر کشور ها عقب بمونه و ما باید به تکنولوژی روز جهان دست پیدا کنیم این حق مردم ماست

(زن-بدون ریش-یه کم مو معلوم-نوک دماغ سرخ شده):همانطوری که دیگر کشورها از تکنولوژی هسته ای استفاده می کنند ما هم باید از فناوری صلح آمیز هسته ای بهره مند شیم به خصوص در زمینه های پزشکی که ما این تکنولوژی رو" بومی" کردیم.

(مغازه پنچر گیری-مدر-دست و صورت روغنی):استفاده از انرژی هسته ای حق ماست و ما خودمان به این تکنو لوژی دست پیدا کردیم و باید تحقیقات خودمون رو در زمینه فناوری  هسته ای ادامه بدیم .

 

رسانه ملی ؛رسالت اطاع رسانی!

عصر که اومدم خونه همونجور خسته و خیس نشستم پشت کامپیوتر....بی بی سی نوشته بود:" یک هواپیمای فالکن متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال غرب ایران سقوط کرده است و تعدادی از مقامات ارشد سپاه، از جمله احمد کاظمی، فرمانده نیروی زمینی سپاه، کشته شده اند." حسابی جا خوردم. ظرف یکماه  این دومین هواپیماییه که افتاده.واسه اینکه جزییات واقعه رو بدونم تلویزیون رو روشن کردم.سر ساعت بود .اخبار 19.شبکه ملی. دوشنبه 19 دیماه1384.

 اخبار مطروحه به ترتیب اینها بود:1-"سخنرانی مقام رهبری پیرامون اهمیت مراسم برایت ازمشرکان حجاج"2-اعلام  قیمت کارخانه ای پژو 206 صندوقدار3-صعود بیست رتبه ای ایران در شاخصهای اقتصادی!4-کسب درآمد4 میلیارد یورویی درآمد از محل رقابتهای جام جهانی برای آلمان5-کسری چند صد میلیار دلاری آمریکا در سال آینده میلادی!6-افزایش قیمت جهانی فلفل!..........................

کل ماجرا ها همیناس؟ یعنی واقعا اتقاقی نیفتاده؟؟