ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه های عریان غربت زدگی یاران

" ای کاش حالا

همه همین جا بودند

دور هم می نشستیم،می گفتیم، می خندیدیم

و اگر کسی هم مست می کرد ،به ما چه مربوط

باز هم می خندیدیم

زندگی کیف خاصی داشت"

این زیاد ساده نیست،این که رفیقت، اونی که باهاش به زمین  و زمان خندیدی ، دختر بازی های یواشکی داشتین فراوون،  اونی که باهاش یه شبه درآمد یه هفته  تون رو  به باد دادین  ، یه جورایی رام وخام و کر و خر هم بودین ، ببینی که می خواد بپره به ۵۰۰۰ کیلومتر دورتر ...و۵۰۰۰ کیلومتر یعنی خیلی دور ...خیلی.

 

نظرات 3 + ارسال نظر
ندا شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 00:24 http://nena.blogfa.com

خوب ننوشتی!!!!

جابر شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:51

سلام
من هم دیشب شنیدم. خاطره های اتاقمون یادته؟
‍پیشامدهای خوب همیشه فقط میشن خاطره. ولی تلخی ها و جدایی ها بدنه زندگی رو می سازن.
البته این تجربه منه.

مونا جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:52 http://dareghali.blogspot.com

ااااا! کی کجا می خواد بره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد