ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

اندر احوالات جاهلی (۱)

اگر احیانا شما بر حسب تصادف یا به اقتضای شغل به مناطق جنوبی پایتخت سر زده باشید ، بی شک متوجه نوعی رفتار ، پوشش، گفتارو فضا می شوید که این ترکیب هرگز تصادفی نیست بلکه نماینده یک نوع فرهنگ است.طبقه ای از جامعه که تعدادشان نیز کم نیست .
این طبقه الگوها و هنجارهای خود را از ارزشهای تعریفی خویش می گیرند و فارغ از باید و نباید های جامعه به اصول رفتاری و گفتاری خود پایبندند . نوشتار حاضر می کوشد از زاویه طنز به گوشه ای از رفتارها، کنشها وعلاقه مندیهای این طبقه بپر دازد .رفتارهایی که گاه در عین نامفهوم بودن حاوی ریشه های عمیق اجتماعی و رنجهای تاریخی است .فرهنگ زیر گذری و جاهلی از زمان کلاه مخملی ها و یا شاید دورتر از دوره عیاران و راهزنان در جامعه ایرانی حاضر بوده و گذرگاههای تاریخی بسیاری را از سر گذرانده است . تاریخ معاصر ایران  هیچ گاه حضور پر رنگ این طیف را در نقاط عطف تاریخی چون کودتای 28 مرداد یا انقلاب 57 نمی تواند فراموش کند.

Appearance 1لف) مختصات ظاهری

الف-1)  چهره – اندام – اعضا- مو
اگر شما قصد دارید یک لات یا خلاف سنگین را فارغ از نوع پوشش و گفتارش بشناسید باید اندام یا چهره او را مطالعه نمایید . در قدیم باب بود که ورزش باستانی ،ورزش مورد علاقه این طبقه باشد شکم های بسیار حجیم و گردنهای تو رفته  در گوشت علامت مشترک جاهلان بود ولی به تدریج  پرورش اندام جای ورزش باستانی را گرفت  و اغلب متعلقین این طبقه هرچند معتاد به مواد مخدر بودند ولی باشگاههای بدنسازی را بیتوته گاه خود نمودند . نوع خاصی از هروله رفتن روی پنجه پا ، باز کردن دستها تا زاویه 30 درجه از طرفین و حرکتهای نوسانی گردن به طرفین و نوعی خزش روی زمین از دیگر علائم  اندامی این گروه است. در خصوص آرایش مو بیشتر اقبال این طبقه به سمت جهت دادن موها به سمت پیشانی تا بالای ابرو(قیصری) و یا مدل ویزویزی (مخصوص موهای مجعد) است.پیش از این اندام یک جاهل می بایست دیوان شعری  در مذمت بی مرامی و تشویق عشق یا احترام به مادر یا رفیق پرستی بود آنچنان که شما هر عضوی از این افراد را می دیدید شعری با فونت و سایز مخصوص، خود نمایی می کرد ولی اخیرا بیشتر حکاکی با شیشه بر روی  دست مرسوم شده که با خراش شیشه در دفعات متوالی ایجاد می گردد.از دیگر نشانه های قابل توجه،پاهایی با ناخن های نامنظم و انگشتان بر هم سوار و میخچه دار است .

الف-2) گفتار – گویش – زبان
هر چند این طبقه نیز به ظاهر مانند دیگر پایتخت نشینان به زبان فارسی سخن می گویند ولی ادبیات گفتاری آنان بلکل با زبان فارسی متفاوت است .شما با یک فرهنگ واژگان و یک دستور زبان متفاوت مواجه خواهید بود . در این فرهنگ گاه کلمات در معانی معکوس کلمات ادبیات کلاسیک به کار می روند به طور مثال در مراوده دو دوست ممکن است در ابتدا شما شاهد رد و بدل واژگانی چون : " چطوری تاپاله ؟  یا چه خبرا ترکمون؟ " باشید تعجب نکنید!  هرگز این کلمات بار توهینی ندارد بلکه به عکس نشانه عشق عمیق و بی آلایش طرفین نسبت به یکدیگر است . در حوزه تعارف و قسم نیز واژگانی چون " غلومتم ، من خاک پاتم، خونه زادیم ، نوکر پدرتم ، به موت قسم ، به روت قسم، به اسمت قسم ، به ابر فض، به جان ممد ، به خاک داشم، یا کلماتی از این دست کاربرد دارد. در این زبان اندازه گیریها و واحدهای سنجش نیز منحصر است مثلا برای زمان واحد های : اوچ ثانیه ، ایکی ثانیه ، سیم ثانیه، سیم صدم ثانیه ، اوچ سوتم ثانیه ، سیم سوتم اوچ ثانیه ، یا در اندازه گیریهای بسیار دقیق " اچونجم سوت ثانیه " به کار می رود.

ب) ارتباطات – علاقه مندی ها

ب – 1) خانواده – گروه همسالان – جامعه

این طبقه بیشتر مایل به زندگی کلنی یا زنبور عسلی است . شما اگر یک لیدر کاریزما نباشید پس لزوما از کسی الگو می گیرید  حال ممکن است پیشوای معنوی شما کسی از قماش شما باشد یا قیصرمعروف که بر روی " کریم آق منگل " تیغ   کشید . در مرامنامه این طبقه فقط رفیق از یک چیز سهم ندارد : ناموس .  اگر رفیق شما در کوچه پس کوچه های نازی آباد  ، چاقو چاقو شد ، شما اگر نیم ساعت بعد با یک وانت قداره کش و چوب به دست حاضر نباشید از دایره مسلک جاهلی بیرونید . اینجا دلیل نقش کمرنگ و مرام نقش محوری دارد .
در حیطه ارتباطات خانواده نیز شماشالوده  عشقتان   مادر است و همیشه شعار محوریتان این است: سلطان غم ،مادر. ولی شما هر روز مادرتان را باید به حد کمال کتک بزنید چرا که وی به چاقو کشی و دعواهای خونین شما معترض است . شما در عین حال باید به صورت سنتی تنها آرزوی زندگیتان این باشد که ننه تان را به خرج خودتان به مشهد بفرستید تا عاقبت به خیر شوید.
 
شما اگر خواهر(آبجی) داشته باشید به یقین او فلک زده ترین موجود روی زمین است زیرا او ناموس شماست و ناموس یعنی همه چیز . شما حاضرید برای حفظ ناموستان یک محله را به آتش بکشید . این یک قانون نا نوشته  ولی  به شدت معتبر است.
 
ب-2 ) خودرو

به حتم شما اگر بخواهید پولدارترین آدم دنیا شوید  لزوما باید از راه مسافر کشی به این مهم دسترسی یابید . زیرا شما شغل دیگری را به رسمیت نمی شناسید .  شما در رویا هایتان یک پیکان مدل 63 ، با لاستیک های دور سفید،بوق 1611،آینه استیل ، یک پوست بز بر روی صندلی عقب ، یک سی  دی آویزان از آینه ، یک کارت تلفن ژاپنی بر روی قاب جا سیگاری ،  یک پلاک  بزرگتر لاتین زیر پلاک اصلی ، کمک فنر های خوابیده   و شیشه عقب دودی که بر روی آن یکی از جمله های : منم گدای فاطمه، بیمه اش کردم به نامت ، یادگار پدر  ،  مسافر جمکران و .... نقش بسته است .
 
ب-3) موسیقی – ترانه
 
در حوزه ترانه و موزیک  ییشتر اقبال به سوی ترانه هایی با بن مایه های کوچه بازاری که حاوی اندرزهایی در حوزه  وفا و  یا ناکامی در عشق است می رود . شما در حین گوش کردن به ترانه بایستی شیوه نامه ای خاص را رعایت کنید :تکان دادن سر به طرفین به نشانه تاسف ناشی از همزاد پنداری . بستن چشمها در بخشهایی از ترانه و خواندن همزمان با آن قسمت . اگر ترانه حاوی معانی حزن آور است شما باید در هنگام گوش کردن تا سر حد گریه پیش روید و با دست محکم بروی زانو بزنید . این گروه علاقه بسیاری نیز به شرکت در مراسم نوحه خوانی و روضه خوانی دارند و  آنان بعضا افسانه های شگفت آوری از مداح ها و نوحه خوانها و میزان تبحر آنها نقل می کنند . از شعرهای مورد علاقه این طیف در حوزه مداحی می توان به " علی عشقمه" و " بوی سیب و حرم حبییب " و " ارباب " اشاره کرد.

ب-4) عشق

اگر شما 10 سالتان باشد و بخواهید به این جرگه بپیوندید باز هم لزوما باید ادعا کنید یکبار اسیر نگاه یک چشم سیاه شده اید ولی دست نامهربان روزگار وصلتان را هجران کرده و شما شکست خورده و محبوب را به رقیب شما داده اند .از این گذشته شما در هر مقطعی از زندگی باید یک ماجرای عشقی داشته باشید . پس شما خوش قیافه ترین دختر دم دست که لزوما باید سر به زیر باشد را انتخاب نموده و عاشق آن می شوید ( لزومی ندارد او نسبت به شما احساسی داشته باشد) سپس او ناموس شما شده و شما بر سر عشق فرضی با رقبای دیگر که آنها نیز از بد روزگار عاشقان سینه چاک ( و فرضی) عشق شما هستند  درگیر می شوید و احتمالا این ماجرا به خونریزی عشقی و ناموسی ختم می شود.  در صورت برخورداری از عشق واقعی ، او باید تنها انگیزه اش از ازدواج با شما این باشد که در اینده رختهای چرک شما را شسته و برایتان غذا درست کند و بچه های احتمالی را بزرگ و تر وخشک نماید.

ب-5) لباس

هر چند سالها عرق گیر ، زیر شلواری راه راه و دمپایی  لباس ملی این قشر بود ولی اخیرا ، ترکیبات متنوع تری نیز دیده شده است که از آن جمله : شلوار شش جیب ، تی شرت جذب مشکی و کتانی قرمزیا سفید به همراه کلاه نقابدار. شلوار مشکی دمپا گشاد ، پیراهن مشکی ، کفش نوک تیز ( در صورت نبود از کتانی چینی یا دمپایی زرد استفاده شود)
تی شرت جذب قرمز با آستین کوتاه، شلوار پارچه ای سبز ، کفش چرمی قرمز براق ( در صورت نبود از کفش چینی مورد بالا ی می توان استفاده نمود هر چند استفاده از دمپایی زرد هم در مواردی بسیار معدود مشاهده شده است) . از متعلقات(accessories (لباس و پوشش می توان به دستمال یزدی ،انگشتر عقیق،تسبی( تسبیحو کمربند ( ترجیحا کمربند سایز بدنسازی) اشاره کرد.

 ب-6) سیاست - اقتصاد
شما چون در ایران زندگی می کنید بنابراین لزوما در باب سیاست صاحب نظرید پس مرز بندی یا تفاوت خاصی بین شما و دیگر کارشناسان خبره  و تحصیلکرده وجود ندارد ولی شما بایستی در تاکسی و دیگر مجامع احتمالی با اشراف بر موضوعات روز بلا فاصله اگر سنتان اجازه دهد به مقایسه قیمت نان ، روغن 17 کیلویی وپیکان با  قیمتهای سال 46 بپردازید و اگر سنتان اجازه ندهد از خاطرات پدر ، پدر بزرگ و یا پیشوای معنویتان نقل قول کنید به یاد داشته باشید که در حین این نقلها بایستی تمام فحشهایی که از کودکی فرا گرفته اید را چاشنی سخنانتان کرده و به دست اندرکاران گرانی حواله کنید سپس یک ماجرای افسانه ای راجع به کلاهبرداری یکی از فرزندان دانه درشتها نقل نموده و پس از آنکه تعجب همگی را برانگیختید از تاکسی یا محل تجمع خارج شوید.

 

نظرات 3 + ارسال نظر
امیر پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 00:22 http://golayepune.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی دارید
اگه وقت کردید به من یه سری بزنید
با تبادل لینک موافقید
بای

iamhere جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 20:52 http://www.iamhere.blogsky.com

در وبگردی هایم به وبلاگت برخوردم.قلمت آنقدر گیرا بود که مرا بکشاند و چندین پست را بخوانم ;
بعد هم قبل از آنکه آن ضربدر کوچولوی بالای صفحه را فشاردهم آدرس اینجا را ضبط کنم و کامنتی بنویسم تا هورا نکیشده نرفته باشم !
نویسنده باشی :)

آشک یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:45 http://aroosake-fereshte.blogfa.com

" انصافعلی هدایت ؛ خبرنگار آزاد و مستقل که الان در کانادا هست ، وبلاگ شما رو دید و از من خواست تا از شما بخوام کسایی رو ( خبرنگار ، دانشجو ، استاد دانشگاه ، معلم ، فعال سیاسی ،روان شناس ، آدم معمولی و ... ) از هر قوم و قبیله ای از هر نقطه ی ایران که می تونند در رابطه با مسائل محلی و منطقه ای خود حرف بزنند و بتونند مشکلاتشون رو بیان کنند ، بهشون معرفی کنین . تا از رادیوهای مختلف و جهانی ، بدون این که اسمشون پخش شه ، منعکس بکنه .
برنامه ی ایشون در رادیوهای فرا مرزی ( رادیو فردا ، رادیو زمانه از هلند ، صدای آمریکا و ... ) منعکس کردن صدا و نظرات اقوام ، احزاب ، جمعیت ها ، ان جی او ها و افراد داخل ایران است که فکر می کنند به آن ها ظلم شده یا از یاد رفته اند .
برای تماس با انصافعلی هدایت به طور مستقیم :
hedayat222@yahoo.com
0014164978070
منتظر نتیجه ی تماست با من یا انصافعلی هدایت هستم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد