ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

خسته ام!

خسته ام !خسته ام! خسته ام!
آیا واقعا انسان شدن تجسد وظیفه بوده؟
در خوشبینانه ترین حالت به یک صدم آرزوهام هم نمیرسم....
خدا برای دفن آرزوهامون این عمر کوتاه رو به ما داده؟یا برای تلاش برای رسیدن به اونا؟
اونقدر خسته ام که حوصله سر و کله زدن با زندگی رو ندارم
میذارم کارش و بکنه.....
خیلی چیزارو نمیدونم   خدا واسه چی آفریده اما فکر کنم سکوت رو آفریده تا بشکنیش تا بشه با فزیاد قاعدشو بهم زد من میخواااااااااااااااااااااااااام داااااااااااااااد بکشم
آهاااااااااااااااای این دنیا صاحب نداااره؟
                                    
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد