ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

....فتبارک الله راس الاسلام

سخت متحیرم از اونکه چرا هر کجای دنیا یکی به یکی دیگه میگه تروریست به ما بر می خوره!  یا قلی به غضنفر میگه مادر به خطا ما امنیت ملیمون به خطر میفته !!!باحاله ها... ! ظاهرا جناب علا الدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی بسیار با ضربه حاج آقا زیدان زندگی فرمودند که طی نامه مشروحی مراتب تشکر  وامتنان خود شان را از کله ی جناب زیدان ابراز نمودند.به بخشهایی از نامه توجه کنید:
با خرسندی علاقمندم مراتب احترام و سپاس خود را از دفاع بهنگام شما از حیثیت انسانی و اسلامی خویش در برابر توهین ظالمانه و "تهمت بناحق یکی از اعضای تیم رقیب در مسابقات پایانی فوتبال جام جهانی را به شما اعلام نمایم." 
در ادامه جناب بروجردی که گویا تمام قدرت اسلام و مسلمین را در کله ی مبارک و متبرک جناب زی زو متبلور دیده است اینچنین می نویسد:


"عکس العمل منطقی شما از این منظر بسیار قابل توجه است که اولا یک مسلمان نه تنها تروریست نیست، بلکه شعار اصلی او که سلام است، بمعنی صلح است که روزانه صدها میلیون مسلمان آن را اعلام می‌کنند و ثانیا بازیهای جام جهانی صحنه همدلی و همبستگی میان کشورها و ملتهاست که به هیچ وجه نباید به شعارهای غلط و اتهامات ظالمانه آلوده شود"


 از مطالب بالا می توان به صورت کاملا منطقی به این نتیجه رسید که جناب علا بروجردی یکی از نشانه های بارز اسلام و مسلمین را کله زدن به  آبگاه کفار(به معنی صلح وسلام) آنچنان که لوزالمعده شخص توهین کننده به حلقش منتقل شود می دانند..
اکنون جالب اینجاست که آقای زیدان هنوز خود ابراز نکرده اند که آقای ماتراتزی چه واژه ای به ایشان لقب داده اند و آقای ماتراتزی هم گفته اند هرگز واژه تروریست را به کار نبرده اند و افراد متخصص ناشنوا نیز اعلام کرده اند ماتراتزی مادر و خواهر زیدان را روسپی خطاب کرده است(یه چیزی تو مایه های فحش خوار مادر )و خود ماتراتزی هم گفته که به خواهر و مادر زیدان توهین نکرده بلکه به همسر زیدان توهین کوچکی کرده است(!).حال از دو حال خارج نیست یا جناب بروجردی از فاصله 8هزار کیلومتری به ابزاری مجهز بوده که شنیده ماترتزی به زیدان گفته مسلمان تروریست  یا احتمالا دوست داشته چنین چیزی بشنود !یا با توجه به مهارت در لبخوانی و تسلط به زبانهای فرانسه و ایتالیایی و... از طریق حرکات لبها پی به  ماهیت توهین ماتراتزی برده است یا  در شق دوم از ناسزای منسوب به همسر زیدان به عنوان توهین به ناموس اسلام و مسلمین به خشم آمده است ودر جهت دفاع از عرض اسلام نامه ی فوق را منتشر ساخته است.احتمالا در چند روز آینده به سبب توهین ایتالیا به مسلمانان شاهد تغییر نام اشیا با پسوند ایتالیایی خواهیم بود از جمله بستنی ایتالیایی به بستنی گل محمدی یا بستنی زین الدینی ..... یکی از پیشنهاد های مطرح شده دیگر ساخت تندیس زین الدین زیدان در حال کله زدن به ماتراتزی و نصب آن در یکی از میدانهای اصلی تهران و نامگذاری آن به نام میدان "صلح و دوستی " می باشد.

  

یادبود

۱۸تیرماه سالگرد دزدیده شدن ریش تراش دانشجویان در خوابگاه کوی دانشگاه  تهران توسط ستوان سوم " اروجعلی ببر زادهرا گرامی می داریم .

گدا شناسی عمومی (۱)

فرض کن داری با دوست دختر گرامی از تو پیاده رو رد می شی و گلچرخ می زنی و مشغول مبادله دل وجیگر با همدیگه هستید که یهو می بینید کنار خیابون یه نفر اثنی عشرش رو گرفته دستش یا یه غده به قاعده ی یه هندونه محبوبی رو قوزک پاش زده بیرون یا فرضا قطر یه پاش به اندازه یه درخت چناره قطر اون یکی به اندازه ی یه سیم تلفن.
این دسته از گدا ها ، به گداهای عجیب الخلقه یا ناقص الخلقه مشهورند این گداها می کوشند با به نمایش گذاشتن اعضای فجیع خود دل عابران را ریش کرده و آنها را وادار به کمک کنند.
یک دسته دیگر از گداها اونهایی هستن که داستان زندگیشونو از شب زفاف پدرشون تا وضعیت حاضر رابه همراه لیستی از تعداد اعضای خانواده به همراه بیماریهای مبتلا به و با پیوست گواهی پزشک معتمد و عکسهای رادیو لوژی ،سونو گرافی ،سی تی اسکن،و ام آر آی روی یه مقوا می نویسن می چسبونن و خودشون هم کنار اون ولو می شن این گروه به فعالیت بدنی زیادی نیاز ندارند و  مهمتر اینکه مجبور نیستن مثل گروه اول به واسطه اندام فریبا به تحصیل درآمد بپردازند افزودنیست در این رسته استفاده از پخش صوت برای انتقال بیو گرافی به مخاطب دیده شده که به علت عدم استقبال مخاطبان جمع آوری گردیده است در این گروه هر چند دقیقه یکبار گدا سرش را بلند کرده و موجودی جمع آوری شده را به زیر مقوا هدایت می کند.
دسته بعدی گداها ؛گداهای گروه سنی الف وب هستند این دسته از گداها بیشتر  بازه سنی کودک و نوجوان را شامل می شوند و به دلیل روحیه خاص کودکی وبلوغ برخورد مناسب تری می طلبند.این گروه بسته به آنکه چه زمانی توانایی راه رفتن پیدا کنند وارد عرصه شغلی خود می شوند گفتنیست این گروه پیش از شروع کار حرفه ای زمانی را بین یک تا دو سال در آغوش مادران ویا مادر نما ها به آشنایی با محیط کار و ریزه کاریهای این فن می پردازند. زمینه فعالیت این کودکان بیشتر فروش آدامس ، فال ،قران وادعیه مختلف مانند دعای فرج ، کمیل و ندبه می باشد.غالبا این کودکان با استفاده از ترفند آویزان شدن به طعمه و پیچیدن به دور او می کوشند وی را از پای در آورند .بیشتر این کودکان سعی می کنند دست و پای خود را که سالهاست نشسته اند به لباس خانمهای "تیتیش مرگ من" بمالند و با این روش آنها را به زانو در آورده و مجبور به خرید نمایند.گاه دیده شده که برخی خانمهایی که مانتویشان تا زیر نافشان بوده برای رهایی از چنگال این کودکان مجبور به خرید دعای جوشن کبیر شده اند.
دسته ی بعدی گداها ،گداهای مسافر یا پسنجر یا ابن السبیل ها هستند . این گروه بیشتر در محدوده ترمینال ، مترو و راه آهن دیده می شوند این گروه از گداها به هدف خود نزدیک شده و با شرح کوتاهی از زندگی خود که حاوی نکات تکان دهنده و زجر آور باشد هدف را به لحاظ روانی به سمت فروپاشی می برند ،این گروه در پایان می گویند که برا ی بازگشت به شهر خود نیازمند کرایه هستند و از شما یاری می جویند .در این متد بر خورداری از کیسه فریزر محتوی نسخه و کپسولهای غول آسا الزامی و داشتن پرونده آزادی از زندان جز برتری ها محسوب می شود.
دسته دیگری از گداها ،گداهای سرویس در محل یا دلیوری سرویس هستند . این دسته با مراجعه به محل زندگی یا کسب شما وبا در دست داشتن فناوری اسفند دود کردن این توان را دارند که طی مدت زمان کوتاهی از محل کسب شما جهنمی از دود بسازند و تمام مشتریان شما را متواری و شما را به ورطه تباهی بکشانند.
بخش دیگری از گدایان ،جامعه فرهنگی و هنری گدایان هستند ،این گروه به شدت دارای روحیات لطیف و هنرمندانه هستند و شامل نوازندگان ، خوانندگان، گروه اجرای حرکات موزون و مداحان می شوند.این دسته با اجرای کنسرت ها ی خیابانی و اجرای سمفونی های معروف از جمله نازی جون، الهه نازو چه خوشگل شدی امشب، عابران خاصه  زوج عابران جوان را تحت تاثیر روانی قرار داده و آنها را در پیوند با ترانه اجرا شده به سمت همزاد پنداری با مفاهیم ترانه سوق می دهند.بخش مذهبی این دسته نیز با امکاناتی هم چون بلندگو ، پارچه سبز و سیخ به جای ذوالفقارو دو کودک  ۱۸سال حمام ندیده در نقش طفلا ن مسلم به نمایشهای  موسوم به تعزیه می پردازند .این نوع نمایش نیازمند امکانات و کارکترهای زیادیست  و در غیر این صورت شخص گدا بایستی شخصا در نقش حر،یزید، معاویه، شمرو اسب حضرت عباس به ایفای نقش بپردازد و متحمل فشار زیادی خواهد شد.
به این سبب که کشور ما در زمینه جذب توریست و گردشگر گامهای موفقیت آمیزی برداشته است ،بخش بزرگی از گدایان را گدایان مهاجر تشکیل می دهند این گدایان با تهیه ویزای کار وتفریح  ایران از کشورهایی همچون پاکستان ، بنگلادش،عراق و هند به ایران مها جرت می نمایند .آگاهان اقتصادی معتقدند این مهاجران سهم بزرگی در ورود ارز به کشور دارند.شاخصه این دسته به خصوص در جنس زن صورت های قهوه ای ،لب های سیاه و صورت های منجوق و پولک دوزی شده است .این زنان محبوبیت فراوانی بین پیک های موتوری و فروشندگان چهار راه مخبر الدوله و لاله زار دارند این فروشندگان برای برقراری ارتباطهای خاص با این زنان با یکدیگر رقابتهای بعضا خونینی دارند.

دولت چندی پیش تصمیم گرفت "طرح جمع آوری متکدیان" را اجرا نماید و شروع به دستگیری و انتقال متکدیان به مراکز بهزیستی نمود ولی خیلی زود دریافت که بایستی تمام ظرفیت مراکز بهزیستی ، مراکز توانبخشی ، زندان ها ،مراکز باز پروری مدارس و...را به اسکان متکدیان اختصاص دهد .بنابراین نتیجه گرفت که جمع آوری افرادی که به مشاغل شریف اهتمام می ورزند به مراتب کار ساده تریست زیرا که تعدادشان به مراتب از گدایان کمتر می نمود.
توصیه ها
۱-در مواجهه با گدایان هیچ گاه نکوشید شخص گدا را سرزنش کنید یا او را به یک کار شرافتمندانه توصیه کنید زیرا دیده شده در برخی گونه های گدا در این صورت گدا از کوره در رفته و به خشونت متوسل شده و با ابزارهایی هم چون عصا ، بلند گو، ویلون یا پای مصنوعی به سمت فرد حمله کرده و وی را مضروب کرده است.
۲- اگر قصد دارید به گدا کمک کنید سعی کنید میزان کمک شما با نرخ تورم همخوانی داشته باشد در این زمینه وجود یک شورای صنفی برای این حرفه ضروری می نماید تا حداقل میزان کمک را تعیین وتعرفه کمک در زیر مجموعه های تخصصی این شغل را تعریف نماید
۳-با توجه به اینکه دولت نشان داده است که در زمینه اشتغال نا موفق عمل کرده است و از طرفی زمینه نیروی انسانی جوان و مستعد برای تصدی مشاغل مختلف در حوزه تکدی گری مناسب است ضروری می نماید دولت با ایجاد دوره های علمی کاربردی نقش متولی را در ساماندهی این حرفه  ایفا نماید و این عرصه را از سیطره باندهای مافیایی خارج و به دولت ضمیمه کند و یا با تا سیس یک شرکت سهامی عام مردم را نیز در سود آن شریک و در رونق بورس نیز کوشا باشد.

ترانه آزادی

جیره خواران

خب ، بحمدلله والمنه شعار دولت کریمه مبنی بر آوردن پول نفت بر سفره های مردم تحقق یافت و از نیمه دوم سال جاری شاهد یکی از نمودهای بارز حضور پول نفت بر سر سفره های مردم یعنی ،جیره بندی بنزین خواهیم بود.

خداوند ارحم اراحمین از آنجا که لطف خاصی به این ملک  پهناور داشته اقسام مختلف منابع زیر زمینی و رو زمینی را در این سرزمین به ودیعت گذاشته و جایی در این دیار نیست که پس از کندن 10 متر به کانی یا سیالی نرسد ، یکی از موهبتهای الهی که ایکاش خداوند عالم ایرانیان را از وجود آن محروم می کرد تا مجبور باشند مانند همه مردم سخت کوش و آبرومند جهان کار کنند و از عرق و بازوی خویش ملک خود را بسازند "نفت" است ، همان نفتی که اگر برای هر کجای دنیا خوشی و رفاه به ارمغان آورده باشد برای ما به جز سیه روزی و استبداد و تنبلی هیچ نداشته . این صد ساله اکتشاف نفت در ایران ، تاریخی است که جای جای آن مرثیه ای برای این سرزمین تازیانه دیده است. 

ایران به لحاظ بر خورداری از منابع نفت جایگاه دوم را در دنیا داراست ولی افسوس که ایرانیان 100 سال است که این میراث را از دهها متر زیر زمین بیرون می کشند و به بشکه ها میریزند و می فروشند و از مواجب آن چند دلاری می گیرند تا از گرسنگی نمیرند ، در این صد سال هیچ تغییری در این معادله پدید نیامده  که هیچ بلکه وابستگی ما به این خود فروشی بیشتر و بیشتر نیز شده است .

یک لحظه تصور کنیم با ساز وکاری غیر قابل پیش بینی  نتوانیم نفت زیر پایمان را بفروشیم یا خریداری برای آن  نباشد چند روز می توانیم زنده بمانیم ؟ اگر از گرسنگی نمیریم همان به که از خجالت بمیریم که قرنهاست نه تنها نتوانسته ایم خود را از کمند وابستگی به آن خارج کنیم و از قِبل ثروت به کف آمده جایگاهی برای خود بسازیم بلکه در همان صنعت نفت نیز که صنعت مادر در این کشور است نیز ،هیچ نشده ایم و امروز به آنجا رسیده ایم که باید مانند کشورهای هیچ ندار و تیره بخت بنزین را  قطره  قطره وجیره بندی کنیم ....چرا؟ چون توانایی و شعور ساخت 4 پالایشگاه را نداشته ایم  ،چون در این سرزمین همیشه معده بیش از مغز فعالیت کرده ، چون ترجیح دادیم دلارهای نفتی بینوا و بی صاحب را به این و آن ببخشیم و در صنایعی سرمایه گذاری کنیم که خود نیز می دانیم یک ریال نیز باز دهی ندارد ولی آنقدر دور اندیشی نداشته ایم که همین ابزار به ظاهر برتری یعنی نفت دقیقا همان پاشنه آشیل ماست پس بیهوده دنیا را به تهدید نگیریم که اگر ما را تحریم کنید ما نیز فلان میکنیم و چنان . خود نیز می دانیم که اگر نفتمان را نخرند هیچ غلطی نمی توانیم بکنیم .30% تا 40% بنزین را وارد میکنیم ، چیزی قریب 5 میلیارد دلار در سال ، حال که می خواهیم وارد نکنیم این فاجعه در شرف وقوع است که شاید امروز کسی آنرا حدس نزند، حال خود بیندیشد اگرجیره 40 میلیاردی دلارهای نفتی قطع شود چه سرنوشتی در انتظار است؟

ژست نروژ و کویت را گرفتیم که بعللللله ما هم دور اندیشیم و صندوق ذخیره ارزی علم کردیم ولی یک روز در میان کسی برای آن دندان تیز کرد که ما هم شریکیم و ما هم بازی.

به هر حال این مردم ، مردم ژتون خوار و جیره خوارند ، عادت به آب باریکه دارند ، سالهاست که اینگونه زندگی کرده اند ، عادت دارند برای پنیر و روغن و نان و آب و...صف بکشند و چشم بدوزند .

این بار از فرط دور اندیشی مدیرانمان میلیونها ماشین تولید کردیم ، بعد دیدیم این آهنهای متحرک بنزین می خورند و دود می کنند بعد گفتیم یک روز در میان بیرون بیایید ، بعد گفتیم  اصلا بیرون نیایید و حال ظاهرا تصمیم بر آنست که بنزین جیره بنده و دو نرخی شود  چند قطره ای حما یتی و یارانه ای ! و مازاد بر آن با چند برابر قیمت فعلی نمی دانم کارگزاران این طرح به میلیونها نفری که بازهم به خاطر سوءمدیریت   سیستم بیکار مانده و ماشین دست چندمی خریده و به زحمت لقمه نانی برای فرزندان خود می آورند کرده اند یاخیر ....بعید می دانم ...بعید.

 

گر بدینسان زیست باید....

یکی از افتخارات ایرانیان در تاریخ معاصرشان حضور جناب "سعید مرتضوی" به عنوان نماینده  جمهوری اسلامی ایران در هیئت جدید التاسیس حقوق بشر سازمان ملل متحد است . بر خلاف عده زیادی که به حضور جناب آقای مرتضوی در ژنو معترضند بنده یکی از موافقان صددرصد حضور ایشان در این هیئت هستم چرا که دقیقا اگر کسی تابلو و نمودار حقوق بشر در ایران باشد آن شخص کسی نیست جز سعید مرتضوی . از ایران به جز مرتضوی چه کسی می تواند گویا و یادآور وضعیت داخل ایران باشد؟ کسی که مدال افتخار بستن 100 روزنامه را به طرفه العینی بر سینه دارد و مثنوی 70 منی از اسامی زندانیان سیاسی ، دانشجویان ، روزنامه نگاران، زنان ، کاریکاتوریستها، وبلاگنویسان، فعالان سیاسی، وکلا و ....در زیر بغل .

نه دوستان ! پریشان نباشید و معترض  که چرا او ؟ بیندیشید ...آیا جز او؟ جز او کسی می تواند سفیر حقوق بشر امروز ما باشد؟

پوچستان

قبل از بازی ژاپن  و برزیل شبکه 3 سیمای جمهوری اسلامی باز هم دارد شوی مضحک " پوچ در پوچ" را پخش می کند .

شویی که به صورت کاملا مضحک وزجر آوری ادیت شده و با عقب و جلو کردن فریم ها می کوشد تصویر خنده آوری از مجریان تلویزیونهای لس آنجلسی ارائه دهد.

در میان فریمها سعی شده  قسمتهایی از سریالهای "مدیری ساز" وصله شده و برنامه سازان تلویزیون های غربت نشین به مضحکه گرفته شود. علیرضا نوری زاده، شهرام همایون، میبدی؛ آتا بای؛ صور اسرافیل؛مانوک خدابخشیان و... با ترانزیشن های تهوع آوری به شخصیت هایی چون بامشاد و دوبرره وکیوون و شیر فرهاد مربوط شده اند.

در این که تلویزیون های لس آنجلسی عمدتا مسخره و ابتدایی هستند تردیدی نیست و آن هم دلیلش آنست که مطمئنا اپوزیسیون باید در قد و قامت قدرت باشد. ولی بیایید یک قیاس کنیم و یک نتیجه گیری: صدا وسیمای حکومتی با بودجه ای در حد چند صد میلیارد و بیش صد هزار کارمند 7 شبکه با پوشش داخلی و 4 شبکه ماهواره ای را اداره می کند . کسانی که از تجهیزات دریافت ماهواره برخوردارند به سادگی می توانند قیاس کنند که تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی  نه در قیاس با تلویزیونهای دولتی کشورهای دیگر همچون دویچه وله، بی بی سی و وی او ای که در مقایسه با ضعیف ترین تلویزیونهای خصوصی جهان آنهم نه در آلمان و امریکا که در قطر و ترکیه چه جایگاهی دارد؟
مجریان تلویزیونهای داخلی آنقدر با اصول حرفه ای بیگانه اند که بعضا در اجرای بخشهای خبری رسمی بدون کت ظاهر میشوند و آنقدر شعور کاری ندارند که درک کنند استفاده از کت و لباس رسمی مناسب ، ربطی به گرمای هوا ندارد و جزیی از احترام به بیننده است.

سوال دیگر آنکه شما که تلویزیونهای لس آنجلسی را که حتی یک ده هزارم شما پول ندارند را به باد استهزا می گیرید که مدام تلفن بازی می کنند و بینندگانشان زنگ می زنند و آنها را مسخره می کنند (که بعضا از برادران همکار هم هستند) برای یکبار حتی یکبار بر روی آنتن تلویزیون ملی به این مردم اجازه داده اید که مردم بدون سانسور و ترس از پیگیری و دستگیری  تماس بگیرند و حرف دل خود را بزنند؟ فکر میکنید اگر این امکان بوجود آید چند ساعت فیلم طنز می توان ساخت؟

این که 4 تکه فیلم را به 4 تکه فیلم دیگر بچسبانیم هنر زیادی نمی خواهد و هر کودکی 1 هفته ای آنرا فرا می گیرد ولی بدانید واقعیت آنست که مردم همین نمایشاتی که شما زحمت به هم سریش کردنشان را به خود می دهید هر شب می بینند. اگر زحمتی نیست نگاهی به پشت بام خانه ها بیندازید ...حتما یکی از آنها در خانه خودتان هم هست ..این طور نیست؟