ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

ترانه آزادی

روزمره هایی در باب اجتماع و فرهنگ و ...

شکر گزاری

به فیض وجود مسولین مدبر و نظام مدیریتی دور اندیشانه که در این ملک گل وبلبل حاکم است ، ریه های پایتخت نشینان خوش نشین دیگر در حکم یک پالایشگاه تمام عیار است ، ازاین طرف دی اکسید کربن و اکسید گوگرد و مونو کسید کربن دریافت می کند و از آن طرف  به عنوان محصول سرطان وسکته و انفکتوس می دهد .

طی این مدت سیاستهای دراز مدت مسولان در جهت کم کردن میزان آلودگی هوا و ترافیک سر سام آور واقعا جای تقدیر و مباهات دارد .

یکی از این سیاست ها که تا میزان زیادی به رفع آلودگی هوا کمک می کند تولید سالیانه یک میلییون خودرو که بیش از 70 درصد آن در تهران تردد می کند است، از دیگر اقدامات مفید در این زمینه خارج کردن حدود 5000 خودرو فرسوده مدل 1330 به قبل  بوده است که تاثیر شگفت آوری در کاهش آلودگی هوا و تردد خودروها داشته است.

از دیگر اقدامات مفید اجرای طرح ترافیک خودرو ها و یا طرح زوج وفرد کردن خودرهاست با اجرای این طرح مشکل آلودگی هوا به طور کامل و برای همیشه حل شد، مجریان این طرح بر این باورند که برای اینکه مشکل ترافیک و آلودگی تهران ریشه کن شود آنها طرحهای کاربردی تر و علمی تری نیز دارند که از آن جمله طرح تقسیم بندی پلاک ها به اعداد اول یا غیر اول، مضارب 2 ، 3 ،یا 5..،تقسیم پلاکها به اعدا گویا یا غیر گویا و یا توابع هیپر بولیک است .یکی از طرحهایی که اداره راهنمایی رانندگی برای سهولت در امر ترافیک و ایجاد قوانین همسان در این زمینه نموده است ،طرح یکسان سازی پلاک خودروهاست که در همین راستا از سال 82 تا امروز بیش از 15 بار رنگ پلاکها و شمایل آنها تغییر کرده است و ما تنها کشوری هستیم که در آن بیش از 100 نوع مختلف پلاک از جمله پلاک با ترکیباتی از حروف ، اعداد ، شهرها، کشورها، حروف و اعداد، شهر و عدد،نام سازمانهاو وزارتخانه ها و جود دارد و در آخرین طرح، تصمیم ظاهرا بر آنست که پلاک به جای نصب بر خودرو بر صاحب خودرو نصب گردد و در صورت فروش خودرو پلاک دیگری به صاحب جدید الصاق شود.

همزمان تیم دلسوز دیگری در سازمان حمل ونقل و ترافیک طرح بسیار هوشمندانه ای را چندی پیش تقدیم کرد که تصریح کرده بود که تردد خودروهای تک سر نشین د رسطح شهر محدود خواهد شد این طرح شگفتی بسیاری از مراکز تحقیقاتی دنیا را بر انگیخت و بار دیگر بر نبوغ دانشمندان و مدیران جوان ما احسنت گفتند ، همین تیم اندیشمند در همان ابتدای کار با توجه به شناختی که نسبت به مردم تهران داشت نسبت به آنکه این طرح مو فقیت آمیز باشد ابراز تردید کرد و تیم کارشناسی این احتمال را مطرح کردند که رانندگان ممکن است به عنوان سر نشین دوم از مترسک یا اشیا ساختگی استفاده کنند مهمتر آنکه این قانون می تواند زمینه ساز شغل کاذبی به عنوان  اجاره "سرنشین دوم" شود که خود معضلاتی را در پی خواهد داشت ،از اینرو این تیم تصمیم گرفت تعدا د سرنشینها را به 3 یا بالاتر افزایش داده و از سر نشینان بخواهد تا در سر چهاراهها و اتوبانها با حرکات موزون مختلف این شائبه را که امکان دارد آنها المان دیگری به جز انسان باشند را رد نمایند. در تبصره دیگری ذیل آن ، پیشنهاد شده ترجیحا سرنشینان دوم و سوم همجنس و ترجیحا از محارم راننده باشند تا از مشکلات اخلاقی احتمالی جلوگیری شود.

ظاهرا تیم کارشناسی دیگری به صورت شبانه روزی سرگرم تدوین طرح جامعتریست با این مضمون که تا چندی دیگر برای تردد به مرکز شهر بایستی یکماه قبل از وزارت امور خارجه تقاضای ویزای ورود به محدوده ترافیک نمود و در صورت تخطی از قوانین با آنها مطابق قوانین مهاجرین غیر قانونی برخورد خواهد شد که از آن جمله استقرار در اروگاههای کار مهاجرین غیر قانونیست.

در خصوص ساماندهی به ترافیک و آلودگی هوا جا دارد از شهردای خدوم پایتخت که نقش موثری در بهبود ترافیک ایفا کرده و در همین زمینه با ایجاد  پانصد هزارسرعت گیر در اتوبانها نقش موثری در بهبود آمد و شد خودروها ایفا کرده تشکر کنیم و همینطور از ایجاد هزاران سقا خانه که جدا نقش مثبتی در حل معضلات شهری تهران داشت و گره بزرگی از مشکلات پایتخت را باز نمود

خب به امید حق ما در خاورمیانه به این واقعیت مفتخریم که بزرگترین خودروساز خاورمیانه ایم والبته مهمتر آنکه مفتخر به آنیم که آلوده ترین شهر دنیا را داریم و بیشترین آمار تصادفات منجر به فوت را در جهان داریم و همچنین تنگترین و بی کیفیت ترین راههای جهان ، ولی یک چیز همیشه  مارا به آینده امیدوار می کند وآن داشتن "دانشمندان جوان" ماست این نعمت مارا به آینده امیدوار و دشمنان مارا نا امید وشکست خورده می کند....خدا را همیشه به خاطر این همه نعماتش شکر گزاریم.  

این یازده نفر ؛ آن هفتاد میلیون نفر

آقا خدا رو شکر …ما این بازی مکزیک رو باختیم ولی این همه کارشناس فوتبال پیدا کردیم .. از فرمانده بسیج ؛ رییس شورای امنیت ملی ، سخنگوی وزارت امور خارجه ، رییس جمهور ، خواننده لس آنجلسی ، مداح اهل بیت ، مانوک خدابخشیان ، شاهزاده غربت زده گرفته تا مجری تهوع آور خبر ساعت ۳۰/۲۰همه به آنالیز فوتبال مشغولند..از تبار شناسی فوتبال ایرانی گرفته تا رفتار شناسی بازیکنان .هر کس سازی می زند . هر کسی هم از ظن خود یار این قافله است ، یکی مطمئنه با توکل به خدا و ائمه بچه ها مو فق می شن ، یکی میگه این تیم نماینده جمهوری اسلامیه و بازیکنانش خائن و وطن فروشن ، یکی معتقده باید حساب تیم ملی رو از حکومت جدا کرد، یکی میگه اینا پول گرفتن ببازن که مردم یه موقع نریزن تو خیابونها و بلوا کنند و حکومت را عوض کنند  ،یکی میگه بریزید تو خیابونا واسه تیم هورا بکشید یکی دسته عزاداری راه میندازه …

 از اونجایی که  حکومت معتقده توی مملکت ما هر اتفاقی می افتد کار سرویسهای امنیتی خارجیه از قضا مردم معتقدند هر خرابکاری تو فوتبال زیر سر سرویسهای امنیتنه داخله.خلاصه  معجونیست این ملغمه فوتبال .

ولی میدونید من چی می گم؟(بگذارید منهم ابراز نظر کنم که لال از دنیا نروم):

 این فوتبال ایرانی درست یک ایران کوچک است درست با همان ارگانیزم . اگر توانستید جامعه ایران را تحلیل کنید فوتبال ایران را هم می توانید تحلیل کنید ، ببینید هر کشورصاحب فوتبالی در دنیا دارای ویژگی خاصی است ، برزیل صاحب تکنیک و تاکتیک و بازیکن..آلمان نمونه یک فوتبال جمعی وتیم به معنای واقعی…آفریقا قدرت بدنی….ایران چه؟ حتما باید بگوییم غیرت یا توسل ؟ حالا این مولفه ها در فوتبال نوین جهان چه جایگاهی دارد الله اعلم!

حالا یک نفر بیاید به این مردم بفهماند که آهای مردم ما در هیچ یک از حوزه های علمی ، فنی و یا ورزشی تابع هیچ قاعده نظام مندی نیستیم که از دل آن بخواهد موفقیت چشمگیری بیرون بیاید . موفقیت در سایه کار صحیح است ، چطور وقتی غرب موشک به فضا می فرستد تعجب نمی کنیم ولی وقتی مقهور برتری تیم دیگری می شویم دردمان می گیرد؟

یک مربی درجه چند بینوای کروات را که در حد تکنسین هم نیست آوردیم حالا همه تقصیر تاریخ فوتبال را به گردن او می اندازیم ….آی ایها الناس …خانه از پای بست ویران است…این زمین چند صد متری فوتبال اشل کوچکی از ایران است یک عده دل می سوزانند یک عده فکر می کنند یک عده می ایستند و نگاه می کنند یک عده اشتباه می کنند یکی حاجب الدوله تا کمر خم جلوی قدرت می شود یکی مافیا تشکیل می دهد یکی از روی نیمکت حرص می خورد و یکی ککش هم نمی گزد و به ریش همه ما می خندد چرا که دارد از این رهگذر جیبش متورم می کند.

همیشه معتقد بوده ام جامعه ایرانی را نمی توان تحلیل کرد جامعه غیر مترقبه ایست نمی توان فهمید چه می خواهد بکند ؟ فوتبال ایرانی هم تا همین اندازه غیر قابل پیش بینیست …به همان اندازه که احتمال دارد ما تیم شهدای مالدیو را ببریم به همان اندازه هم احتمال قهرمانی ما در جام جهانی هست پس بر سر این اسب شرط نبندید که اسب چموشیست …حالا یک عده می خواهند سر دادکان را به ته علی دایی بچسبانند و بعد از وزارت اطلاعات سر در بیاورند آن دیگر اختیار با آنهاست ولی جام جهانی به غیر بازیهای ایران 61 بازی دیگر نیز دارد ترجیح نمیدهید به آنها با دقت بیشتری نگاه کنیم؟؟

پ ن:

در روزهایی که دکتر احمدی نژاد کابینه خود را معرفی کرده بود و زیر حمله و انتقادات جناحهای دیگر قرار داشت ناگهان خبری منتشر شد که لیست کابینه را یکی از آقایان از دست امام زمان در یافت کرده و خیال همه رو راحت کرد !!، حالا واسه ثواب هم که شده یکی که زبون کرواتی بلده این قضیه رو بره واسه برانکوی بد بخت تعریف کنه، آخه ننه مرده بد جوری  لیست انتخابیش زیر فشاره ، هر چقدر هم خنگ باشه بقیه راهو یاد می گیره.

قصاب

مرد نعره کشید:

گه خورده ...دختره پتیاره...یه بار دیگه با این پسره دیوث حرف بزنه سرشو مثه بزغاله می برم..

بعد با تیغ شروع کرد به تمیز کردن قپه وافورو گشاد کردن سوراخ روش...

مهری5 سالش بود که باباش مرد ، بعدش هم ننش( حاج بانو) شوهر کرد به قاسم قصاب .مهری خاطرات کودکیش پیوند خورده بود به بوی تلخ تریاک و لگد مال شدن مادرش زیر دست وپای قاسم. وقتی هم مهری یه کم بزرگ شده  بود دستهای سیاه قاسم که بوی دنبه و عرق می داد مدام با بدن مهری که تازه گل داده بود ور می رفت .

مهری زانوهاشو بغل کرده بود و اشک تمام صورتشو پوشیده بود ...

قاسم داد زد: آی ...ده بیا بیرون بیا تعریف کن پیش کیا خوابیدی ؟ بیا ...پفیوزم اگه نکشمت....

مهری همچنان کف آشپزخونه نشسته بود، سرشو که آورد بالا ساطور قاسم رو دید که به دیوار آویزونه دیگه نتونست تاب بیاره ..پاشد ساطور رو که روی دستش یه شلنگ قرمز کشیده بودن رو برداشت اونو تو دستش محکم کرد و به سمت اتاق رفت ...قاسم پشتش به اون بود و کله طاسش زیر نور زرد اتاق برق می زد ..تمام فضای اتاق رو بوی قند سوخته و تریاک پر کرده بود ...

مرد نعره زد :د بیا مادر قحبه ....هنوز حرف از دهن مرد بیرون نیامده بود که مهری ساطور رو بالای سرش برد و با فریاد  روی گرده قاسم پایین آورد ...و یکبار دیگر ...و بار دیگر ....عرقگیر سفید مرد غرق خون بود و هیکل بزرگش بروی منقل پهن شده بود....

صورت مهری را خاکستر و قطرات خون پوشانده بود...

بگذارید این وطن دوباره وطن شود*

«آه آری

آشکارا می گویم

این وطن برای من هرگز وطن نبود

با این وصف سوگند یاد می کنم که وطن من خواهد بود!

رویای آن

همچون بذری جاودانه

در اعماق جان من نهفته است»

استادی داشتم که همیشه می گفت:

 " مردم ایران همیشه می خواهند خود را با ایالات متحده و بریتانیا و غرب مقایسه کنند و بگویند که آنجا فلان و چنان است کما اینکه اگر ایران را با کشورهای مشابه در خاور میانه قیاس کنیم در می یابیم ایران به لحاظ قانونمندی و برخورداری از حد اقل های دموکراسی از همه وضع بهتری دارد،مثلا سوریه ، عراق ، پاکستان، مصر ، عربستان ، اردن و... همگی حکومت هایی به کمال خودکامه، ولی شاید غیر ایدئولوژیک دارند"

این ها از زبان کسی که سالها درفرنگ درس خوانده بود برایم عجیب بود، می گفتم استاد ! بحث ما ایران است این را از یاد نبریم! این کشورهایی که شما نام بردید اکثرا حتی تاریخ استقلالشان تا امروز یکصدم تاریخ مکتوب ایران نمی شود ، نقشه 60 سال پیش جهان هیچگاه عراقی نداشته، پاکستان و سوریه ای نداشته  اما زمانی که اینها در تلاش برای بدست آوردن یک پرچم بودند ایرانیان سالها قبل تر از آن پیشرفته ترین قانون مکتوب "مشروطه" را به امضای پادشاه رساندند که مایه مباهات نه ایران که خاورمیانه بود.

 

دیروز داشتم نا آرامیهای یکساله گذشته ایران را به یاد می آوردم تقریبا تمامی نا آرامیها مربوط به اقلیت ها و شهرهای مرزی بوده است . سال گذشته درگیریهای خونین شهرهای کرد نشین که بر سر انتشار تصاویرشکنجه " شوانه قادری" هفته ها شهرهای کردنشین را به آشوب کشاند ، در جنوب ، شهراهواز و حومه چند شب شاهد درگیریهای شدید اعراب با ماموران بود و در پی آن چندین بمب در شهرهای جنوبی امنیت آن بخش از کشور را دستخوش تهدید کرد. در شرق و جنوب شرق از چندی پیش یک رابین هود بلوچ به نام " عبدلمالک ریگی" با خشونت آمیز ترین حرکات که رفتارش خشونت های اذناب طالبان در عراق را به خاطر می آورد ،با استقرار در کوهها و ایجاد یک جنگ چریکی عده ای را در پشت سر خود قرار داده و بلوچستان و سیستان را به منطقه نا امن بدل کرده است. در شمال شرق نیز از هفته پیش و در پی انتشار کاریکاتورهای روزنامه ایران بخش بزرگی از شهرهای غرب و شمال غرب ایران روزها و شبهای پر التهاب و پر در گیری را پشت سر گذاشت درگیریهایی که کشته ها، زخمی ها و بازداشتی های فراوانی را به دنبال داشت.

اگر کمی تاریخ ایران را مطالعه کرده باشیم به سرعت در می یا بیم که ایران در بعد از دوره قاجار کمترین گونه گونی فرهنگی را در تاریخ چند هزار ساله خود داراست چرا که چه به لحاظ جمعیت و چه به لحاظ وسعت سرزمینها  ونژادهای فراوانی از پیکره ایران جدا شده اند .تا چند صد سال پیش سر حدات ایران از شرق به چین و ماچین و از شمال به روسیه از غرب به میانه سرزمین اعراب میرسید، ولی کمتر جنگی بر سر قومیت و زبان و مذهب در تاریخ ایران وجود دارد .آنچه در تاریخ ایران بیش از همه چیز پایا و ماناست آن است که ایرانیان همواره در تاریخ به عنوان یک پیکره واحد همیشه در مقابل تهدید خارجی ایستاده اند چه سربازان هخامنشی که در مقابل اسکندر مقدونی ،چه رییسعلی دلواری که در برابر استعمار گران انگلیسی .

اما امروز همین فرزندان ایران را چه شده که گاه و بیگاه کوس جدایی خواهی سر می دهند ؟ چرا به زیر پرچم عرب ها و ترک ها و پاکستانی ها رفتن را مایه صلاح و فلاح خود می دانند؟  گمان و پندار من این است که فرهنگ مادر که همان ایران واحد است دیگر شیری در پستان ندارد که این کودکان آن را به دهان بگیرند وگرنه ابلهانه است اگر بیندیشم این چنین تظاهرات و خشونت هایی یکسره به خاطر یک کاریکاتور صرف باشد . اینرا هم ماموران اطلاعاتی می دانند و هم خود ترکها. اقلیتها آبستن نا آرامی شده اند و شاید یک کاریکاتور نشتری بر این دمل چرکین زد .

 گوش کنید! تهدید خارجی علیه ایران جدی و حتمیست و اگر این نا رضایی های قومی گستره وسیعتری یابد چه بسا این تهدید تسریع شود .پندار من این است که اگر نا آرامیهای قومی ریشه یابی نشوند  با کوچکترین تهدید خارجی نام نامی ایران از نقشه دنیا حذف و ایرانستان جایگزین آن خواهد شد . این یک کابوس است.

* شعر: لنگستون هیوز

ترانه آزادی

 

امپراطوری خط قرمزها!

اگر این باور را بپذیریم که فرهنگ ردای اجتماع است و همینطور این واقعیت را که حوزه فرهنگ عمومی در تعامل از حوزه های دیگر از جمله حکو مت تاثیر می پذیرد به این نتیجه منطقی می رسیم که بسیاری از بحران های اجتماعی ریشه در سیاستهای حکومت ها دارد .

نمی دانم چند نفر از شما کاریکاتورهای روزنامه ایران را دیده اید! من آنها را دیده ام ! اینهایی را هم که می خواهم بگویم صرفا برداشتهای شخصی خودم است و هیج اصراری بر درست بودن آنها ندارم!

اول آنکه کاریکاتورنوعی نقاشیست که بالذات بار طنز دارد و استریپ های کمیک مانا نیستانی که این جنجال را آفرید چیزی جز چند نقاشی طنز فکر نمی کنم باشد . ولی من فکر می کنم یکی از دردهای ما اینست که به جای آنکه در هر زمینه ای تعریف داشته باشیم ،خط قرمز داریم . این معضل باعث شده که آستانه تحمل تا آنجایی پایین بیاید که راه بر هر زبانی از شوخی و جدی و طنز و واقع و....بسته باشد.

ببینیند ! در همه جای دنیا شوخی اقوام با یکدیگر وجود دارد! انگلیسی ها ،اسکاتلندی ها و ایرلندی ها را به شوخی می گیرند . اروپایی ها ، برای سوئدی ها جک می سازند و .... ولی هیچ تظاهرات و هیچ آتش سوزی و هیچ راهپیمایی وحدتی صورت نمی گیرد زیرا که طرفین می دانند که همه اینها "طنز" است و نه چیزی بیشتر. ولی یک موضوعی برایم بسیار عجیب است چرا ازکسانی که به آنها یاد دادیم که در اعتراض به کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی کفن پوش به خیابانها بریزند و از دیوار سفارتخانه بالا بروند و سفارت را به آتش بکشند انتظار داریم  در اعتراض به کاریکاتورهای به زعم خودشان توهین آمیز به قومیت و زبانشان سکوت نمایند و خویشتندار باشند و مدنی رفتار نمایند؟

یک واقعیت روزبروز برایم پر رنگتر میشود : دموکراسی یک جریان و یک روند است نه یک حادثه و اتفاق!