-
جیره خواران
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1385 18:21
خب ، بحمدلله والمنه شعار دولت کریمه مبنی بر آوردن پول نفت بر سفره های مردم تحقق یافت و از نیمه دوم سال جاری شاهد یکی از نمودهای بارز حضور پول نفت بر سر سفره های مردم یعنی ،جیره بندی بنزین خواهیم بود. خداوند ارحم اراحمین از آنجا که لطف خاصی به این ملک پهناور داشته اقسام مختلف منابع زیر زمینی و رو زمینی را در این سرزمین...
-
*قانون
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1385 00:22
"در کودکی بر روی درختی پیله کرم ابریشمی را که نزدیک زمان خروج پروانه بود دیدم. کمی منتظر ماندم و چون طول کشید تصمیم گرفتم به این کار شتاب بدهم. با حرارت دهانم پیله را گرم کردم تا پروانه خروج خود را آغاز کرد اما بالهایش هنوز بسته بود و لحظاتی بعد مرد..." " بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود اما من انتظار کشیدن را...
-
گر بدینسان زیست باید....
شنبه 3 تیرماه سال 1385 18:51
یکی از افتخارات ایرانیان در تاریخ معاصرشان حضور جناب "سعید مرتضوی" به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در هیئت جدید التاسیس حقوق بشر سازمان ملل متحد است . بر خلاف عده زیادی که به حضور جناب آقای مرتضوی در ژنو معترضند بنده یکی از موافقان صددرصد حضور ایشان در این هیئت هستم چرا که دقیقا اگر کسی تابلو و نمودار حقوق بشر در...
-
پوچستان
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 22:38
قبل از بازی ژاپن و برزیل شبکه 3 سیمای جمهوری اسلامی باز هم دارد شوی مضحک " پوچ در پوچ" را پخش می کند . شویی که به صورت کاملا مضحک وزجر آوری ادیت شده و با عقب و جلو کردن فریم ها می کوشد تصویر خنده آوری از مجریان تلویزیونهای لس آنجلسی ارائه دهد. در میان فریمها سعی شده قسمتهایی از سریالهای "مدیری ساز" وصله شده و برنامه...
-
FILL IN THE BLANK
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 21:50
بچه تر که بودم توی امتحانها همیشه"جاخالی" ها را اشتباه پر می کردم ...هنوز هم پر کردن "جا خالی" ها را بلد نیستم .
-
شکر گزاری
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 00:37
به فیض وجود مسولین مدبر و نظام مدیریتی دور اندیشانه که در این ملک گل وبلبل حاکم است ، ریه های پایتخت نشینان خوش نشین دیگر در حکم یک پالایشگاه تمام عیار است ، ازاین طرف دی اکسید کربن و اکسید گوگرد و مونو کسید کربن دریافت می کند و از آن طرف به عنوان محصول سرطان وسکته و انفکتوس می دهد . طی این مدت سیاستهای دراز مدت...
-
این پرتقال دردناک
شنبه 27 خردادماه سال 1385 20:59
آخیش ! بالاخره راحت شدیم...واقعا پرتقال بزرگی بود ولی بهر حال رفت...حالا مثه همیشه بیاید واسه اینکه از عصبانیت جاییمون باد نکنه بگیم حریف قدر بود و بچه های ما از دل و جون مایه گذاشتن! حالا یه 3 تا یی از آمریکای جنوبی و یه 2 تایی از اروپا توقابلمه داریم ،حالا اگه توجهات معنوی که همیشه شامل حال این بچه هاست اینبار هم...
-
این یازده نفر ؛ آن هفتاد میلیون نفر
جمعه 26 خردادماه سال 1385 13:49
آقا خدا رو شکر …ما این بازی مکزیک رو باختیم ولی این همه کارشناس فوتبال پیدا کردیم .. از فرمانده بسیج ؛ رییس شورای امنیت ملی ، سخنگوی وزارت امور خارجه ، رییس جمهور ، خواننده لس آنجلسی ، مداح اهل بیت ، مانوک خدابخشیان ، شاهزاده غربت زده گرفته تا مجری تهوع آور خبر ساعت ۳۰/۲۰همه به آنالیز فوتبال مشغولند..از تبار شناسی...
-
قصاب
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 19:45
مرد نعره کشید: گه خورده ...دختره پتیاره...یه بار دیگه با این پسره دیوث حرف بزنه سرشو مثه بزغاله می برم.. بعد با تیغ شروع کرد به تمیز کردن قپه وافورو گشاد کردن سوراخ روش... مهری5 سالش بود که باباش مرد ، بعدش هم ننش( حاج بانو) شوهر کرد به قاسم قصاب .مهری خاطرات کودکیش پیوند خورده بود به بوی تلخ تریاک و لگد مال شدن مادرش...
-
بیهوده چه گوییم همانیم که هستیم
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 22:30
آقا این "فوتبال ایرانی" چقدر شبیه "زندگی ایرانیه". اول یه کاری رو با کمال نا امیدی شروع می کنیم ، اونقدر نا امید که احتمال موفقیتمون به عقل جن هم نرسه بعد در کمال حیرت خود ودیگران آنچنان کار رو عالی شروع می کنیم که همه انگشت به دهان می ما نندو سرمون شرط می بندن بعد آنچنان گندی به هیبت خودمون می زنیم که نتونیم سرمونو...
-
اس ام اس بازها به بهشت نمی روند
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 11:23
شب با زور 5 تا قرص خودتو خوابوندی که ناگهان ساعت 2 شب صدای دلنگ و دولونگ موبایل (تلفن همراه!) در میاد که حاکی از رسیدن اس ام اسیست. حتما خبره بدیه ...کورمال کورمال تا شعاع 1متری رو با دست کندو کاو می کنی تا بتونی منبع صدا رو پیدا کنی ....موبایلو روبروی صورتت میاری و پیغام رو می خونی : ماله یکی از رفقاس: “Salam...
-
آب شنگولی
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 23:23
یه نفر می گفت رفتم دکتر . می گفت گفته افسرده ای ! بعد هم قرصهای ضد افسردگی ....می گفت دکتر گفته این داروها رو باید به آب تهران اضافه کرد... خوابم می یاد ... برای خوابای گوسفندی خوابگاه دلتنگم ......و برای همه گوسفند بازیای دیگه....اونجا بزرگترین بحران نداشتن دمپایی بودو بزرگترین دلخوشی صدایی که برای تلفن پیجت می کرد...
-
همزاد
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 23:22
نمی دونم الفی اتکینز* رو یادتون هست یا نه؟ یه کارتونی بود که فکر کنم توی سالهای 63 تا 65 تلویزیون نشون می داد الفی یه پسر بچه 6 ساله کچل با یه کله گردبود، که چند تا تار مو روکلش بود!الفی نگرانیهای ناب یه کودک 6 ساله رو داشت. شبا از توی کمدش صداهای عجیب غریب میومد و روزا با همزادش حرف میزد ! دیشب عینهو الفی رفتم زیر...
-
تقدیم
شنبه 13 خردادماه سال 1385 21:23
و دستهای او نیروی نور بود نیروی نور با رمق دستهای من بیدار شد حرارت شد خورشید شد سخاوت شد
-
بگذارید این وطن دوباره وطن شود*
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1385 12:37
«آه آری آشکارا می گویم این وطن برای من هرگز وطن نبود با این وصف سوگند یاد می کنم که وطن من خواهد بود! رویای آن همچون بذری جاودانه در اعماق جان من نهفته است» استادی داشتم که همیشه می گفت: " مردم ایران همیشه می خواهند خود را با ایالات متحده و بریتانیا و غرب مقایسه کنند و بگویند که آنجا فلان و چنان است کما اینکه اگر...
-
شب بی تپش
سهشنبه 9 خردادماه سال 1385 10:37
دیشب که رفته بودم مولوی . طاقی ها و خونه های دود گرفته و کاشی هایی که روش نمره خونه هارو نوشته بود یهو بردم به حال وهوای " رضا موتوری " و "مرد تنها" . با صدای بی صدا مثه یه کوه بلند مثه یه خواب کوتاه یه مرد بود یه مرد با دستای فقیر باچشمای محروم با پاهای خسته یه مرد بود یه مرد . . . همینطور که ملودی جادویی "اسفندیار"...
-
محکوم
یکشنبه 7 خردادماه سال 1385 23:42
ساعت 4 بامداد است می دانم که امشب دیگر نوبت من است می گویند : چیزی نمی خواهی ؟ سیگار می خواهم . سیگار. می پرسم من چه کرده ام ؟ می گویند : توپرستوی کوچکی که برای خوردن آب به امامزاده آمده بود را سر بریده ای. تو محکوم به اعدام شده ای! چشم بند بوی کافوروعطر زن می دهد. طناب را بر گردنم محکم می کنند. میگویم چشم بندم را...
-
امپراطوری خط قرمزها!
شنبه 6 خردادماه سال 1385 15:05
اگر این باور را بپذیریم که فرهنگ ردای اجتماع است و همینطور این واقعیت را که حوزه فرهنگ عمومی در تعامل از حوزه های دیگر از جمله حکو مت تاثیر می پذیرد به این نتیجه منطقی می رسیم که بسیاری از بحران های اجتماعی ریشه در سیاستهای حکومت ها دارد . نمی دانم چند نفر از شما کاریکاتورهای روزنامه ایران را دیده اید! من آنها را دیده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 23:28
خدا بیامرز عزیز می گفت : " وقتی تفاله ای بالای لیوان چای بیاید یعنی مهمان می آید" راست و دروغش پای بقیه. ولی یادم است که همیشه مهمان می آمد. قاشق را به ته لیوان می برم، بهم میزنم غوغایی بر پا میشود به گرداب لیوان خیره میشوم و به تفاله های سر گردان اما لحظه ای بعد ،آرامش. به سطح لیوان نگاه می کنم، هیچ تفاله ای بالا...
-
خ مثل خاتمی
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 01:05
-
مرگ و زندگی
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1385 00:26
اگه از من بپرسند که چی توی زندگیست که اینقدر دلچسبه و چی توی مرگ که اینقدر تلخ؟ میگم لابد زندگی به خاطر دروغهاش شیرینه و مرگ به خاطر حقیقتش ؛ تلخ.
-
ماهی سیاه کوچولو
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 23:47
تردید نکنید....کار فتوشاپ نیست.قدر مسلم عکس زیاد هم قدیمی به نظر نمی رسد که به دوران کشف حجاب نسبت دهیم .این خانوم هم به سیمایشان نمی خورد که شیرین عقل باشند! خلاصه کلام اینجا تهران وتجریش استْ و همین چند روز پیش؛ تا آنجایی که ما می دانیم مجلس هم هنوز طرحی مبنی بر این نوع پوشش به تصویب نرسانده پس :هنوز هم حجاب...
-
آنونس
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 00:09
-
پیکان
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1385 18:52
از توی چال اومد بیرون ،پشت دستاشو با سر زانو هاش پاک کرد بعد دو تا انگشتشو انبر کرد و پاکت سیگار رو از جیبش اورد بیرون . - ماشینت دسته موتور بریده ،باید بذاری بمونه واست راست و ریسش کنیم . بعد تلنگری به ته پاکت زد و یه دونه از دو تا سیگار بیرون اومده رو با لب گرفت . صاحب ماشین پیرمرد بود .دور وبرای 60 ،70 می زد. -...
-
مهاجر
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1385 22:40
در حیرتم از تحمل پروردگاری که گویی ترکهی کهنسالِ خویش را تنها بر گُردهی فلکزدگانِ زمین میشکند نامش "ظاهر" بود. زاده "پنجشیر" . گاهی که به کارخانه می رفتم با اولین صدای بوق در را باز می کرد. کارخانه ریسندگی بود و" ظاهر" هم دربان بود ،هم سرایدار.صاحب کارخانه 2 اتاق هم داده بود تا زن و بچه اش آواره نباشند.زنش، هم...
-
سقوط
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1385 22:36
خانوم ! ببخشید ، عجب صندوق عقبی دارید! حتما از هاچ بک گرونتره….. دختر بی اعتنا به راهش ادامه می ده …ولی طرف دست بردار نیست . خانوم ! ما که حرف بدی نزدیم داریم قیمت می گیریم . پسر هیکل چاق و بی قواره ای داره ، با یه شکم گنده ،درست مثله چک نقد کنهای بازارتیمچه . پسر سرعتش رو زیاد می کنه با دست می زنه به پشت دختر و می گه...
-
آبنبات
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1385 21:55
چند روز پیش چند خطی نوشته بودم از باب خرافه و مسائلی از این دست. امشب که داشتم بر می گشتم، رفتم داخل یه مغازه که نوشابه بخرم ،دیدم رو پیشخون یه کیسه شکلات گذاشتن . پرسیدم اینا نذریه؟ آره . مال مشتریاس . میگم : فاتحه هم داره ؟ می گه فکر نکنم . دستمو دراز می کنم که بر دارم ، می بینم به هر کدوم از شکلات ها یک کاغذ پیچیده...
-
سرزمین گوجه های سبز
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1385 00:55
این یک واقعیت درد آور است :بعضی بچه ها فقیرند چون پدر ومادری ندارند ، بعضی دیگر فقیر، چون پدر ومادری دارند. این روزها واگن مترویی نیست که توی اون چند تا بچه دعا و فال به دست پرسه نزنند و چشمای التماس کنانشان که از خستگی دو دو می زنه رو توی چشمات ندوزن.بعضی از اونها کمتر از سه سال دارند با یه ژاکت ژنده و یه جفت دمپایی...
-
ماهی و جفتش
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1385 01:49
مرد به ماهیها نگاه میکرد. ماهیها پشت شیشه آرام و آویزان بودند. پشت شیشه برایشان از تخته سنگها آبگیری ساخته بودند که بزرگ بود و دیوارهاش دور میشد و دوریش در نیمه تاریکی میرفت. دیوارهی روبروی مرد از شیشه بود. در نیم تاریکی راهرو غار مانند در هر دوسو از این دیوارهها بود که هر کدام آبگیری بودند نمایشگاه ماهیهای...
-
نان ، عشق ، انرژی اتمی
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 23:08
پایان چند توی پرونده اتمی ایران را کمتر کسی می تواند گمانه بزند! در حالیکه سرعت وقایع در سازمانهای بین المللی پیرامون پرونده اتمی ایران بیشتر شده ، در درون مرزها رسانه ها می کوشند با تبلیغ مجهز شدن ایران به تکنولوژی اتمی افکار عمومی را در آوردگاههای سیاسی با خود همراه کنند . "ایران به باشگاه اتمی ها پیوست " ،" ادبیات...